BTS

Just For Profile

هلپ می :(

Dena - Hope


گایز از اونجایی ک تو وب خودم نمت اینا رو بنویسم اینجا میذارم

یه خواهشی داشتم ازتون (با عرض پوزش و معذرت البته)

من یه چند روزه بیکارم تقریبا (دروغ گفتم نیستم درواقع😐) بنابراین...

اگه اگه اگه اگه اگه اگه اگه اگه اگهههه دوس داشتین و تونستین میشه فن فیک های کاپلی پسرا رو تو وبتون بذارین؟! =)

فیک خونم اومده پایین تموم کردم فیکارو =/

اینم ک گفتم کاپلی چون هانی و مونی بقیه بچه ها کلی دختر پسری گذاشتن ک خوندم(بیکاریه دیگه😐)

همین دیگه ^^

کلی مرسی و بوس این چیزا💜💜

ککککککککک...
اخه از کجا بیابیم جیگرم...
من ک تل نداش...
به هانی بوگو اون داره میتونه برات بیذاره..اومد بعش میگم
جانمم چیو کیو؟؟ برا کییی داری میگی لینا/سلام لینایی
اخخخخ هیونگگگگگگگگگگگگگگگ من همه فیکایه کاپلیم برا اکسو هههه از بی تی اس ندارممممممممم میانههههههههههههههههههههههههههههه ):
اگه خواستی واسه اکسورو بزارم برات اگه که نه که هیچ^^
منم کلی بوس وماچ وم وچو از این چیزا ^^
اونی:باز فضلی کردم تو پست هیونگ من رفتم ببخشید هیونگم حواسم نشد
ایییگووو اونی هواستو جمع کننننننننننن^^ککککککککککککک
اونی:😭😭😭😭😭😭
دنا جونی منم از اکسو دارم البته من ندارم مال دوستمه دیشب قسمت اولشو تو وب نسیبه آپ کردم خواستی بخون 🤭🤭
مرسی عزیزم💜💜
اری کاپلی هایه بی تی اس زیاد +18 نداره^^کککککولی برا اکسو پرههههههههه مخصوصا کایسو چانبک و هونهانش^^
حالا کی گفت +18 میخام؟؟😂😂 کاپلی باشه کافیه


بعدشم از بی تی اس +18 زیاااد نیسسسسس؟؟؟؟ شوخی میکنی دیگه نه؟ ریختهه همه جاا اونم چه جووور😐😐
امممم راستش دوستم قراره برا بی تی اسم مینویسه البته نمیدونم کی بیاد از اونجایی ک کنکوور داریممم 🤔🤔🤔🤔
آیگووو سیما شه پی دی اف میخواستم😔
ولی با این حال فایتینگگگگ
جواب هلپ میه این پسته گلکم...
:(
اونی:ببخشید من اسم پستو ندیده بودم😐😐
خب هیونگی جونم چه کاپلی میدوستی؟؟؟؟؟
بعد فیک یا وانشات؟؟؟؟؟
عههه خودت اومدی همین الان از تو وبت بعد از نوشتن کامنتم اومد😂😂😂

اصلااااا فرق نداره وانشات باشه یا فیک فقط یه چی باشهه😂😂 (معلومه رد دادم؟😐)
اونی ک آپ کردم پی دی افه
فول پی دی اف؟؟

سیما شه مگه تو عاپ کردی؟ ریلی؟
باشهههههه چشمممم میرم برات پیدا میکنم واسه کی میخوای؟؟؟؟؟؟؟

وووووووویییییی مرسی مونی مونی😍😍😍

برام فرق نداره راستش ولی خب دوس دارم از اینا بخونم - ویمین، سوپ، تهگی، نامجین، ویهوپ، کوکوی😂، و هر چی ک خودت دوس داری دیگه ^^ 
(مید کاپلایی ک گفتم فیک خیلی سخت گیر میاد ازشون میانه😔) 
آره بلد نبود من رفتم بجاش آپ کردم قسمت اولش حدود 9 صفحس و پی دی افه
بلد نبود؟؟ کی بلد نبود؟؟

خب دیگ منم همینو میگم فول پی دی اف نیس پارت اوله

بهرحال من دانش کردم سیما شه
نگفتی خودتی نویسنده اش؟؟ من کلا تو وب کیوت قاطیده ام نمد کی به کیه😂
باشهه چشممممم 
خواهششش میکنممممم هیونگی جونم پیدا کردم بهت خبر میدم 
من بلم 
انیووووووو
مرسییی فدات شم بازم میانههه🙏🙏💜💜
من ی سری فیک عاپ کردم اونارو میخونی؟
سلام لیا =)
اره عزیزم ماشاالله چقدر هم...😂😂😂
نویسندش دوستم فاطمست منتها بلد نبود ک تو وب چیزی آپلود کنه برای همین من بجاش وارد اکانتش شدم و آپلودش کردم
میدونم گیج شدی ولی اونی ک کامنتارو جواب میداد من بودم 😂😂😂😂 اونی ک کامنت میذاشت خودش بود
دنایی شاید بتونم برات پارتی بازی کنماااا (زودتر بهت برسونم) 😂😂😂😂😂🤭🤭🤭🤭






نت خیلی ضعیفه دیر ب دیر جواب میدم میانهه 😓😓😓
ارسوو ارسوو گرفتم اصلا هم گیج کننده نبود به نظر میومد ک هست😂😂


پس بیا و برسون😂😂

فقط نفهمیدم از بتسه؟ یا چی؟


کنچانا💜
عا راصتی میخ ی فیک بنویسم و میخ تو pdf بزارمش کسیو سراغ نداری واسم هرقسمتو تو فیک بزاره ی ادیت کوچولییم بزنه
عااام چرا دارم
خب؟
هیچی تقریبا پشیمون شدم

خودم بودم میتونستم واست اینکارو کنم اما اینکه چیجوری میخوای برام بفرستی....اوه نه نه واستاا فک کنم بشه
اکسوعه
نخوندمش ولی دوستام ک خوندن دوسش داشتن

یکم پیش گفت برام پی دی افاشو میفرسته منم سه تا چهارونیم کلاس دارم
اومدم برات میفرستمشون
فقط بگو کجا بفرستم
شععععتتت من اکسوو نمیخونممم سیمااا😭😭😭😭

ینی میخوندمااا والی از یه  تامی نمیخونم دیگه😢

اما خب چون تویی بده خصوصی بفرست تو وبم💜
دناییییییییییییی خب دوست نداری نخوووون 😂😂😂😂😂
مجبورنیستی ک
باید از چیزی ک میخونی لذت ببری

باباااااااا من اکسواللل عمااا -___________-

منظورم این بود از اخزین باری ک فیک اکسو خودنم خیلی وقت میگذره

اوکی 💜💜
قسمت اولشو بخون فعلا نظرتم حتمااا بگووو
بچه خیلی خوبیه دوباره ویرایشش میکنه
خودشم آرمیهه اما گفته ک با بی تی اس داستانش قابل تصور نبووووود و باید بگم ک سرشار از کاپلای مختلفه 😂😂😂🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

میفهمم چی میگی ^^

باشه حتما عزیزم مرسی قلب قلب

سلام
یکی باید به خودم کمک کنه

سلام شادی

در چ مورد؟

ماچ ماچ 😘😘
من باید برام کلاس
فعلا انیووو 💙💙
باشههه فعلااا
حوصله و اینا
عاا صیم :)
سلام شادییییی 😂😂😂😂😂😂😂
داشتم میرفتم ولی دیدم اومدی دلم نیومد سلام نکنم 😂😂😂😂😂😂
برا شادی
هیونگگگگ صیممممم کیهههههه.؟؟؟



































شوخیی کردممم دیگههه میدونمم صیم چیههههه :)))))))😂😂😂😂
ای باباااااا اگهه دوباره مبپرسیدی خود زنی میکردماااااااااااااااا
حوصله هیچ کاری ندارم
نه غذا خوردن
نه غذا درست کردن
نه فیلم دیدن
نه خوابیدن
حوصصصصصصللللللللههههههههههههههه هیچییییییییییییییییییی


ععععععععععععععععععععععععععععععررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

میخوای من بیشترشو بگم؟؟

نه حوصله خوابیدن

نه حوصله بیرون رفتن (طبق معمول همیشه)

نه حوصله  شادی کردن

نه حوصله خوش گذروندن

نه حوصله حرفیدن

نه حوصله  به خود رسیدن

نه حوصله فکرای چرت و پرت

نه حوصله ی ادمای اطراف

و نه حوصله 

زندگی کردن!

سلام روی ماهتتتتتتت سیما شییی
عزیزممممممممممممممممممممم
واس سیما شه
منممممممممممممم همین طور دنا
من حتی حوصله این که بگم حوصله چی ندارمم ندارم

ولی حوصله این که با دوستم برم کافی شاپ رو دارم ولی امتحان دارهههههههههه

خب من حوصله همونم نمدارم


همش هم با خودم فکر میکنم با این وضعم دقیقا واس چی زنده ام؟ =/

هیونگگگ که نه حوصله حرف زدن,نه خوابیدن ,نه بیرون رفتن و...... نه حوصله زندگیییییی کردننننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😡😡😡😡😡😡

اوهوم :)

هیونگگ فکراتو کردییی یا نههه این 1,دوما شادیی میخواستم توروهم دعوا کنممممممممم ولی ی پیشنهاد میدم ی حموم مثل حموم دیروز بروو😂😂
فکرا ی چی؟
ههههعععععععععععععیییییییییییییییییییییییییییییییییی
چی کار کنیم
من نمتونم دیگه بیشتر تو این وضع بمونم
میدونمچی خوبم مبکنه ها ولی حوصله انجام دادنش ندارم 

نمیدونم چی بگم اگ رو مود همیشگیم بودم بهت میگفتم یالا پاشو برو سمت چیزی ک حالتو خوب میکنه انقدر قلبتو ازار نده 

برو سمت اینه خودت رو نوازش کن از ادمی که روبروته بخاه تو رو به خااطر تمام بلاهایی که به سرش اوردی از بیخوابی هایی که گذاشتی بکشه تا اون غذا نخوردن ها  و  با فکرای پوچت روحشو ازار دادن هات تورو ببخشه و بهش قول بده از فردا ادمی میشی که مراقبشه  چون اگه اون نباشه دیگه هیچی نست

مهم نیست که امروز پدر و مادرت درکت نکردن مهم این نیست که بعد از چندین وقت دوستتو دیدی خواستی بری سمتش امتا اون پست زد  مهم انیست که ضد صفحه ایی رو که باید میخوندی رو نخوندی  مهم نیست که امروز کیا دلتو به درد اوردن 

مهم نیست چون اگر با ارزش جلوه بدی اینا رو اونوقت دل خودتو به درد میاری اگه بهشون فکر کنی مغزتو به درد میاری اگه  بواسشون غصه بخوری روحتو ازار میدی

سو نورد مایند :)

که اوهومم ارههه؟؟ منم بگمم حوصله چییاارو ندارمممممممممممممممم؟؟؟
بگو
آجی منم گفتم حوصله ندارم ول فقط دنایی رو دیدی

ههععععییییییی

الحق که اینجا هیشکی عاشقم نی

........................................................................................................................................................................................................................................
اونی:شادییییی کیی گفته ؟؟ فقط نظرم دیر تاییدد شدددششششش من بعد هیونگ به توهم گفتمم,تو که میدونیییییی چقدر دوست دارمم
فکررر چیییی :(((((((؟؟خصصویاتو ی نگا بندا هیونگگ

اهااااااااااااا اون واستا بگم

هر چند خصوصی جدیدی دریافت نکردم ولی میگمم


فکر کنم اونی ک دستشون شکلاته نه؟

سلوم هیونگ 
سلام ددی چطوری؟
اونیای عزیز ی سوال دارم وقتی یکی میخ یم کارت وصل کنه کدوم سمتش باید بره داخل؟

کارت چی؟؟


راستی هیونگم


و اینکه کارت دارم لیا

هی هیونگ یه سوال.....
تو چند سالته؟
چیشد مگه؟ :)
هی دیروز دچار درگیری ذهنی شدم به نظر من تو 17 یا 19 سالته
چطور ددی؟ ^^
مننن همیشهههه حوصلهع دارمممم و از اینکه همیشهعه حوصله ی چیوو دارممم خودمم خستمم الان نمدانم درک موکونین چی میگممم یا نهههههه,بعضی اوقات دوس دارم بی حوصله باشمم ولی نیستممم 
عااا فکر کنم فهمیدم ^^
خوبب راههه حلللللللل بده هیونگِگگگگگگگ:/// نههه اوتو بی حوصله خوبه نه ایتو با حوصلهه, 

الان چه کنم؟؟؟


برو بالاتر ج اموبه کام شادی ببین

بله؟

لیا

پارت اول فیمتو زدم رو ورد روش یکم ادیت بزنم پی  دی اش میکنم میفرستم واست اوکیه؟/

نوموگوییی؟!:((((((((((((((((((
حداقل بوگو متولد چه ماهی!
ناااا تا نگی چشددد نموگوییم ددی جونم ^^
مظلوممتر از من هستتنتن😭😭😭😭😭,ابجیی کوچیکمم میگه گوشیتو بدهه بهمممم چه کنمم بدم بهششش یانهههه,اونروز بهم میگه از روزی که وب زدی گوشیتو نمیدی دستم زیاد قبلا روزی چند ساعت دستم بود گوشیت الان نهههه عررررر

چی شد؟؟؟

نفعمیدم :/

هییونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
اومدیییییییییییییییییییییییییییییییی
من دلم هزاااار راه رفتتتتتت😭😭😭😭😭😭😭
دلم خیلیییی برات تنگ شده بووود💓😭😭😭😭😭😭

ععععععععررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

نفسممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

عشق هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

بالاخره تونستم باهات حرف بزنم  کلوچههه چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چی چیشد هیونگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا پرسیدی سنمو ^^
.........................
؟؟؟؟
وای نفسی آنیووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

برا نفس


شادی تو ج کامنتمو ندیدی؟؟؟

گفتم که بعد از این که عکستو دیدم درگیری ذهنی شد همین^^

اهااااااااااااااااااا وااای گاشششششششش

انیوووو نفسییییی خوبییییییی؟؟؟؟؟ کوجا بودیییییی؟؟
برا نفسی کلوچه
واییییییی من فکر کردم از دست من ناراحت شدیییییییییییی😭😭😭😭😭😭😭
اینقدهههههههه گریه کردممممممممممممم😢
هیونگ چیزه 
من تصادف کردم😭
الانم بستری ام😑
داشتم پستاتونو نگاه میکردم دیدم پست گذاشتی بااال در آوردم💓💓💓😢
هیونگگگگگ پاهامو گچ گرفتنننن😭😭
اصن بدنم از کمر به پایین لمسه انگار کتکم زدن 😭😭 
تو خوبی؟؟؟

ویسمتلبهصقالهحرسیانمسثاخعظا.تفسیبالهسالساحلهشساملسیاهتلبشیخابلهشیخبشساثتبتشسخکباشهبشثابهشثعبخصشبقصاتهباشثهبشباشعباشخبتشهتبیکتیبشصابهتبختبصهبایابهشسث

نفسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

الا فحشت بدم حثقندارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلت میاد با قلب منه پیرمرد این بازی ها رو کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایموجی گریه ندارم فعلا ولی هق هق

کلوچهه هیونگگگگ بمیرم برات چرا مواظبت نبودی هاععع؟؟؟؟

چی بگم اخه بهت من

عزیزدلم راقب باش باشه؟؟ لطفا :(

عا متوجه منظورت نشدم

ای بابا

میگم من  چپارت اولتو دارم ویرایش میکنم اگ خوب دراوذم پی دی افش میکنم بهت نشون میدمم اگ خوب در نیومد ک میانه ینی من ناشی بودم

آنیوووووو شادی جونم💓💓💓💓💓💓💓💓😃

لرذرا شادی



الان کامتو ج میدم کلوچه

وایییییییی نفسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰

برا کلوچه

چرا دیدم 
با پارت اولش خیلی موافقممممممممممممم
پارت دوم الان به خاطر این چیزا این جوری نیسم
پارت  سومم که به پارت دو ربط داشت

اصلا نمیدونم منظورت از پارت سه دو یک چیه باورن میشه صب کنی کپی پیست کنم ببینم کدوما رو میگی


نمیدونم چی بگم اگ رو مود همیشگیم بودم بهت میگفتم یالا پاشو برو سمت چیزی ک حالتو خوب میکنه انقدر قلبتو ازار نده 

برو سمت اینه خودت رو نوازش کن از ادمی که روبروته بخاه تو رو به خااطر تمام بلاهایی که به سرش اوردی از بیخوابی هایی که گذاشتی بکشه تا اون غذا نخوردن ها  و  با فکرای پوچت روحشو ازار دادن هات تورو ببخشه و بهش قول بده از فردا ادمی میشی که مراقبشه  چون اگه اون نباشه دیگه هیچی نست

مهم نیست که امروز پدر و مادرت درکت نکردن مهم این نیست که بعد از چندین وقت دوستتو دیدی خواستی بری سمتش امتا اون پست زد  مهم انیست که ضد صفحه ایی رو که باید میخوندی رو نخوندی  مهم نیست که امروز کیا دلتو به درد اوردن 

مهم نیست چون اگر با ارزش جلوه بدی اینا رو اونوقت دل خودتو به درد میاری اگه بهشون فکر کنی مغزتو به درد میاری اگه  بواسشون غصه بخوری روحتو ازار میدی

سو نورد مایند :)


اهاا فهمیدم

ولی یمنظورم این نبود که به تو ربط داره هاا شادی :)

چبه ها یکی یه چی خنده دار بگه
بگه
مونی احیانا نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هستم دارم ج مونی رو میدادم
آروم باش اونی خداروشکر خیلی شانس آوردم💓
یعنی واقعا خدا نگام کرد🙁
کلوچه ام :(((((((
نننننننننننننننننننننننننننننفففففففففففففففففففففففسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا مراقببب نبووووددددددددییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی این بلارو سرت ااوردددددددددددههههههههه!!!!!!!!!!!!
کوکی کجاااااایییییییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!

وااای ددی من داره گریه ام میاددددد

چمه شده ناموسااا

نفسسس چرا چی شد اصنن اینجورری شدد؟؟
برا کلوچه
برا شادی:
این ن/وار بهداشتی های بال دار از اول که بالدار نبودن 
بی ناموسا فهمیدن دارن کجا میرن بال دار شدن!
نمیرییییی ددییی واااای
هیونگی  ویمین اضافه کردم
سلامممممم اونییییییییی شادییییییییی خوفیییییییییی؟؟؟؟؟؟
ابهشهش مرسی الان میبینم
نچ نچ نچ شما یه وقت سراغ منو نگیرینا 🔫😂😐
اگه اون پسره منو ننداخته بود تو ماشین الان از دیار باقی باید براتون کامنت میذاشتمممممم😑😂
اصلا سوال نبود براتون من سه چهار روز نیومدم؟!😂😂😂😐🔫

من؟؟؟

من تو دلم میگم دلتنگیامو عادت ندارم به کسی بگمش



مکنه لوسس بیا بغلم ببینمم -__________-



بمیرم دردت داره؟؟ :(((

میانهههههههههههههههههه هیونگ و ددی و اونیییییییییی😢
الان تعریف میکنم براتون 

از هیونگ ک باید یه عذرخواهیییی درست و حسابی کنی ک همه دلم در گرفت واست :((((((((((((
نفس حرف بزن کمربند میارمااااااا!!!!!!!!!!!!!!!

نفسس زودباشش ددی عصبانیهه

اون پسره کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی بهت دست زد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مکنه خوشگلم عروس عزیزم خودمم هم بیام نیام داشتم حواسم نبود!!!!!!!!!!!!!
شرمنده:(
حالا میگی چی شد یا نه؟

راس گفتیاا الانن دقت کردممم

نفس پسره کیهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آخیییییییییییییییییییییییی نفسییییییییییییییییییی چییییییییی شدییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الاننننننننننن حالتتتتتتتتتتت خوفههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟
جاییت درد نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وای هیونگ خدا نکنه خوبم الان بخدا خیلیییی بهترمممم
چشمممممممممممممم قوووول میدم از این به بعد مراقب باشممم🤚🤚
آممم راستش ماجرا از اونجا شروع شد که من خونه پدربزرگمینا بودم بعد همه نوه ها نشسته بودیم دور هم داشتیم حرف میزدیم بعد پسر عموم گفت قرعه بندازین هر کی اسمش در اومد میره فروشگاه هله هوله میخره
خلاصه من همون اول گفتم من نمیتونم از این خیابون به این گندگی رد شم پسر عموم گفت اگه اسم تو افتاد میام دنبالت
اسم من در اومد!
بعد پسر عموم گفت تو برو الان میام 
من اومدم که از خیابون رد شم وسط خیابون یهو یه ماشین با سرعت اومد 
من تا به خودم اومدم دیدم بین زمین و هوام 
تنها چیزی که یادمه اینه که پسر عموم بلندم کرد منو انداخت تو ماشین
دیگه چشمامو که باز کردم دیدم سرم وحشتناک درد میکنه پاهامم تو گچه بدنمم همینجوری کبوده 
همین . . . 
اونی:: نفسسسسسسسسسسسسسسسیعنی جاش بود نفر ی توگوشی به همه شون میزدمممممممم اخههه چرا اینجوری میکنننننننن
ددیییییییییییییییییییییییییی
نمیریییییییییییییییییییی
ممممونی مووننییی مننننننننننننن
اونی:هیونگ نمیدونم هس یانه من فقط کامتاارو تایید میکنم
من بسیااااااااااااااااااااااااار خشمگگگگگگیییییییینننننننننننننننممممممممممممممم
نفس جونم حالت خوبه الن؟؟؟؟؟؟؟
چرا مراقب نبودی بی فرهنگ!!هان؟چرا؟
الان بیام بزنمت تتو بنفش بشی!؟
چرا مراقب نبودی؟
ای من به فاک بدم یارویو که این بلا رو سرت اورده!!!!!!!
ای من برینم بهش مرتیکه تخمی روووووو!!!!!!!!!!
آآآآآآآآامممممم
دنا راستش ححس کردم حرفای دل خودت رو زدی
نمیدونم اجازه دارم عمومی بگمش یا نه اگر میدونی سانش کن

نه عزیزم

حرفای دل من اگه اینا بود که الان خوشبخت دوعالم بودم :)

با توجه به بچه هاای ک تو سن های نووجونی و جوونی میان پیشم ااینا مشکلاته عمده این سننیه :)

برای همین گفتم

هیونگ بغلم کننننننننننن😂💓💓💓💓💓💓💓💓💓😭😭
خدا نکنههههههههههههههههه
بهترم الان دردش کمتره ولی سرم آی تیر میکشههههههه که نگو🙁😭
چیزه اشتباه شد
همون پسره که راننده بود اومد بلندم کرد با م سر عموم منو بردن بیمارستان
البته بماند که من چقدر پسر عمومو دعوا کردم که بهم دس زده بود😂😑
گفتم باید زنگ میزدی اورژانس نه مثه خربزه مشهدی پرتم کنی تو ماشین😑😂

وااااااااااااااااااااااای نفسسسسسس

چی بگمم الان مننننن؟؟؟؟؟

از کللللل خاندانت عصبیممم الان -___________________________________________________-


ول کنن باباااا  جونت مهمتره عزیدلم

نکنه واسه اینکه به کوک خیانت نکنی اینو گفتی هاع ؟؟ ^^


چندسالته کلوچه؟؟؟ خاگ دوس ندشاتی خصوصی بده

ببخشید ددی دستم یه کوشولو درد میکنه نمیتونم تند بنویسم🙁😅😅
میانهه💓
اونی من خودم به جات اینقدر زدمششووون😂
اونی: نه من خودم باید بزنم نمیدونی که چه ضربه دستی دارمم یکی،  بزنم  کافیه
بابا نسیبه انقدر فحش ندههههههه


برا ددی

ددیییییییییییییییییییییییییی جان عشقممم آروم باااششششششششششش
آیم فیلینگ جاست فاین فاین فاین!
بوخوداا
اصلااا جاییم درد نمیکنهههههه

یههههه فاینی بهت نشون بدممم مننن

بدتر از ددی حالتو جا میارم -_______________________-

چرا فک میکنین مونی هیونگه؟؟؟؟؟
مگه بهش مونی میگین
من که یه دونه مونی نمیشناسم  اونم دختر عمو نسیبه هس
اونی:من میدونم گوگول همون مونیه برا همین گفتم کارش داری و بیاد اینور
اونی من نگهشون میدارم  تو ددی بیاین بزنینشون!
تو با دستت ددی با کمربند😂
هیونگم میگم با ماهیتابه بیاد ترتیبشونو بده😂💓
اونی:اخه نمیدونی بزنم یا نزنم به تخته زورم خعلی زیادن:// هرکار بهم میگن اولش تاکید میکنن که یواش انجام بده خراب نشه و فشار وارد نکنم
نفس رو انقدر دعوا نکینید خووووو
نمیخاسته که این اتفاق براش بیفته
نفس پی پی نخور!!!!!!!!!!!
من که میدونم درد داررررییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!
ای من بمیرم براتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ای من ریدم به اون ماشینیه!
اشکال نداره اگه از رو لباس بهت دست زده باشه ....و این که چون در در وظعیت بدی بودی و کمکت کرد بازم گناه نداره وبراش ثواب نوشته میشه!
واااااااااااااااااااااای ددی جرررررر خورددممم اخه این چع محبتیهههههههه
نه هیونگگگگ به خدا راس بووود 
بعدشم من نور اور به کوک خیانت نمیکنممممم!😂😂
نه هیونگ به همه گفتم سکرت نیس 🙂 
15 سالمه🙂😁

نور فور عه ور  ^^


ای جونممم مکنه کلوچه اییی خودمییی ^^

نفس داشته جونت رو نجات میداده اشکال نداره که

ککککککککککککککککککککک
راس میگه شادی
آخخخخخخخ که من قربونت برم شادییییییی
چشم ددی نمیخورمممممممممم!
درد که دارم ولی بهترم به جااان خودمممم!
واییی خدا نکنههههههههه دور از جونتتتتتتتتت
برا شادی
نسسسسسییییییییییییییببببببببببهههههههههههههههههههههههههههههههههه

انقدر فحش نده

به خدا فحش دادن اول از همه واسه خودت بده

جان من دیگه فحش نده

تو رو خدا

ددی دیگه پای  قسم و قسم کشی شد

تصمصیمت؟؟  😂😂

عاشقتم که هیونگمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
لاو یو موووررر  استیکر ندارنم فعلا :/
نفس من دفاع شخصی پیشرفته گارد سلطنی انگلستان رو بردم که تو پنج ثانیه یارو به گوه خوری میوفته!
وایسا فقط من بیام !
اونی منم همینم فقط کافیه به یچی دست بزنم زود خراب میشه بیماریه نامجون دارم!

وای شادی اونی نخندددددد😂😑
داره از خودم بدم میااد😑😂
من آرزوم بود سوار بی ام و کروک بشم ولی الان همین ماشین زده بهم کتلتم کرده😑
اخخخخخخ چقدر پسره پررو بود ینی میخوام بزنم نصفش کنممممم

چیکارش کردن پسره رو؟؟

در رفت؟؟

عیب نداره فدا سرتتت💓💓🙂

هیعععععععع

وای خدا یعنی عاشقم ددی😂💓💓
آره بیا بزنش پشت در اتاقمه😂
نه هیونگ در نرفت منو انداخت تو ماشین برد بیمارستان 😂😑

اهاااااااااااااااااااا اون پسره تورو گذاشت توماشین؟؟؟؟

چرا فککردم  پسرعموت اینارو کرده؟

میگماا چیم

حالا ک بحث زد و خورد تلفاته

یه چیزی این بین هست ک فقط تو میدونیش یادته دیگه هوم؟؟؟

هیععع چ بگوییم :)

؟؟؟؟نه هیونگگ ی نشونه بدهه
بما ک سر نمیزنی /وانشات گزاشتم
 
مرسی
آخه اول اشتباهی نوشتم پسر عموم بعد یادم اومد اون نیست😅😂😂
وای ولی ماشینش خیلی باحال بود😂😂
ولی از اونجایی که بیهوش شدم نتونستم خیلی حال کنم😑😂
بلهههه اشتباه تایپی بود پس :/
نه یادش نیس من میدونم




کککککککککککک




ستاد خرابکاری موقع بی حوصلگی

....

چیییییی؟
ب منم بگییین😁😂

عاقا بیخیالل من به هیونگام نگفتم هنووز

نگران میشین بیخیال

آممم خب باشه عیب نداره (:
ناراحت شدی کلوچه ام؟ :(
نههههههه هیونگممممممممم اصلاا ناراحت نیستممممممممم
نگران نباشششش💓💓💓💓💓💓💓

خب خدارو شکر


بیا بغلمم کلوچهههه

اومدمممممممممممممممممممممممم ^^

ای جونممم

زود خوب شو باشه؟؟ :(

چششششممممممممممممممم
مگه میشه من رو حرف هیونگم حرف بزنم؟(((((:
افرینن ^^
سلوم 

سام علیکم

گفت بیای یانجا تا پروفم باشه بچه ها منو اشتباه نگرین  با سحر

اوهومممممممممممممم
ارههه
نفسسسسسسسسسسسسسسس چیییی شدیییییییییییی
همین دیشب داشتم میگفتم نفس چرا نیست!!!!!!!!!!!!1 چرا این چندروز همه تصادف میکنن 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
توروخدا مواظب باشیییییین
من یه هوو مکنه بیشتر ندارم کههههههههه 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

نفسمم :(

یااااااا خدااااااا 
نفسیییی تصااادف کردههه😳😳😳😳😳😳😳
ارهه :(
نسیبهههههههههه من میوه میخوامممم بخدا من اینجا هستم
پیامارو تایید نمیکنن بهشون ندهههه من گشنمهههههه 😭😭😭😭😭

خدا بمیرم الهیی نفسسسس داغون شد هووی نازم 😭😭😭

راس میکنه تایید نمیشههه



کلوچچه اممممممم :((((((((((((((((((((((((((((((

اومونییییییی یکی از عروسات تفادص کردههههه (ب زبان چیم خخخخخ)
چ کنم حالااااااا 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
عهههههههههههه انقدر یادممم نندازین خوووووووووو :((((((((((((((((((((((((
من فقط به تو میووووووووووووووووووه میدم سیما شی

به من شی؟؟ :((

لب پایینش را بیرون میدهد سرش را کج میکند

):
):
):
):
):
عهعههه پیشولییییی چیشدیی؟؟/ با هیونگ ح بزن :(((
میانههههه دنایییییییییییییییییییی 😑😑😑😑😭😭😭
دیگ نمیگمممم

بزار ببینم محمولت رسیده یا ن 😂😂😂
جووووون من یه حشیش میخام همین اول بگممم😂😂😂
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
** ** ** ******* ** ****** * *** ***** ** ***** ******

ف*کک ددی ف*ک 😂😂😂


حالا ت اگه میتونی ج رو سان کن😂😂😂

😢😢😢😢😢
عروووووس کووچیکههه زووودی بخووب خااااا❤❤❤❤

مامی با کدو عروسی؟/
کیوووت احیاانا تونممم تصااادف نکردییی😂😂😂

چراااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگووو خوندیییییییییییی این کامنت سان کردشووووووووووووووو

#پدرشوهر_فرشتههههه 😍😍😍😍😍😍😍

واییییییییییییی چرااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


واس میوه؟// یا یه چیز دیگ؟؟؟؟؟

نهییی این یکییی روو ندیدممم
ولیی دیگههه دااره باا بچهه هااامم لا* میزنههه😂😂😂😂😂

ارههههههههههه خیلییییییییییییی😂😂😂


الان من قرمز خجالت کیدم

مامییی عصبی شده امممممممم پلمکمم میپرهه ای خداا دددیییی

اونی:مامی برو وبت

^^

عههههههههههه خو حرف بزننن دیگهههههه

::((((((((

#عروس_جیگر
هیونگ همینه که هست 


نه مانی من تصادف نکردم ....ولی با قلب هیونگ تصادف کردم
من لا* نزدم .... همیشه اینطوری حرف میزنم

اره همیش اینطور میحرفه اما  تا حال با من اینطور نمیحرفید حال شاید تا حاالا وقت نشد یا هر چیز دیگه ایی

در کل عادت ندارم😂😂😂


ایگوو مرسی از لطت ددیی

انیووووووووووووووو یوروبون^^ 
چطورین خوبین؟؟؟^^

اخ جووون حرفیدد


من بد نیستم و اند یو؟ ^^

اهم اهممم, منم تو انبار همه چی دارمم کراک,حشیش ,شیشه,بنگ و ..........

عهههههههههههههههه سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عشقققققققققققققققققق هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

جوجه من چطوره؟؟؟؟؟؟؟

خوبین بروبچ!!!!!!!!!!!!!
فک کنم خوب باشن😂😂😂
بسم الله رحمان رحیم
نوه نیارین وااسم صلوات
منظورت با کیه مام؟
انیووووو پیشولییییی 💗💗
اونییی حالااا لوو ندهه دیگهه میان میگیرنت
من خودم کراک و تریاک رو باهم میزنم مخلوط بعدش سیگار و آدامس
اونی محصولات من فزق میکنه
دست سازهه 😂😂
مثل آب حموم شادی 😂😂😂😂😂😂😂😂


اومونی دیر گفتییی 🙄🙄🙄شاید؟؟...
سلاام پیشولک خااری(خوبی)؟؟
ددییی تریاک که جزو مواد نیسسس بابا اونو دارویی میزنننن به عنوانن مسکنن استفاده میکنن  ,تریاک مواد محسوب نمیشه در برابر بقیه
سیمااااشی چی روو دیر گفتمم
من نوه از هوپ ندارم .....هوپ بیا میک بیبی
توجه فرمایید
من مامور مبارزه با متخلفین جاسازی مواد در انبار ها هستم
دستا بالا
شما به جرمه دادو ستد مواد در این سایت دسگیر می باشین
هر حرفی بزنین علیه هتون در دادگاه خواهد بود
دستا بالاااااااااااااااااااااااا 
تومونا پایینننننننننن

عررررررررررررررررررررررررررر نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه بچه ها رو نگیریننن تقصیررر من بود منو بگیرین اونا بی گناهنننن

#فیلم_هندی

دددییییییی هیونگموووووو بیخیاللللل کلامون نافرمم میرهعع توهممممممممممممممم
ارههههه من مست شم ساکت میشم برعکس هفت ملیارد ادم😂😂😂
شنیدید چی گفتم؟؟؟؟؟؟ دستا بالا تومونا پایینن 
اونی 
ددی 
هیونگ 
شما دسگیر شدینننننننننننننن
نهههههههههههههههههههه فقط منو دستگیر کنننن
اونییی بزار داداشیت سر و ساامون بگیره بیخیی باباا😂😂😂
مخمم جا به جا نشده 
دیگهه از رو رفتمم
کوکایین با بنگ و ماری جوانا و شراب صد ساله گوشت استیک ران کوسه
برای آخر هفته بزنید
عهههههههههههه پس  کامنت سیکما کو ک من تو ج اش اینا رو نوشتم؟؟؟؟ :(((((((((
یوهاهاهاها رییس پلیس بیا که همشونو یه جا گیر اوردیمممممممممممم 
در حینه دادو ستد
نه هیونگ همشونو باید بکنیم ببریم تا این .......از جامعه کم شن بلکه راحت شیم^^

جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانممممممممممممممممممممممممممممممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تا ملیییییی رو واست شیر نکردمم دستتو از  رو بچه هام بکششششششش -_________________-

مامییییی اصن نوموخام هیونگ سروسامون بگیرهههههههههههه,بعدشممم پیشییییییی منو موخاییی دستگیررر کنیییییی؟؟؟نذاررر ی کارریی کنم خودتو بندازن حبس ابدد به منم مدال بدننننن😤😤😤
کی میخاد منو زن بده؟؟/
سرهنگ پیشول تمام  افراد جمع آوری شدن 
دست ها بالا 



سرهنگ پیشول بیجا کرده با جد ببرسانتانش ک به بچه ها مامان وبابام دس  بزنه -_________________-
اوه مای گاددددددددددددددددد
ددی رو باید همینجا بکنمش 
نه نه نه ببخشید بکشمش وگرنه جامعرو به فساد می کشهههههههههههه
همون بکن😂😂😂
اومونی اینک نوه نیاریمو میگم دیر گفتیی😂😂😂😂

پیشول الان هیونگ کجرم اصلیه چرا مارو میخوای ببری 😂😂😂😂
راس میگه من اصلیمم
اونی هیونگ دیونسوس منه

اونیی:ببیننننن مامیی و پری یادت هستنننن؟؟یعنیی ی کاری نکنن دددییی که من یکاریی بکنمم تو حل کردنشش بومونیییی


هیونگ: معنیش چیع؟؟

چی می گو تو ددی تو خودت سر دسته اینایییییییییی
کککککککککککککک
نه من فقط یه مامور مخفی بودم که باید خودمو منحرف جلوه می دادم^^ماموریتم بود.................

عو یههه


خفن کی بودی ت؟؟

جانننننن توهین ب مامور قانونم به جرمت اضافه شد هیونگگگگگگگگگگگگ
به من می گی بیجا کرده؟؟؟ دسته یکی می دمت که یه جوری بکنتت که ارزویه زبونم لال ننه شدن داشته باشی^^کککککککککک

بی تزبیتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

با بزروترت درست حرف بزننن


میدونی م تو کره هیچ جرمی بالاتر از احانت ب بزروتر نیس


باوشهههه از این غلطا میخوای نی؟؟ منم دارمم برات

پوزخندی میزند : بیارینش



و لحظه ی بعد ملی با دهن و دستی بسته در حالی ک تغنگ روی شقیقه اش است وارد میشود

هه...

دستتتت به هیونگممممم بزنیدددد با من طرفیننننننننننننم😡😡😡😤😤😤😤

ایگوووو نههه چیممم

میخام ازت محافظت کنممم تو برووو

من تو ستاد بودم منم مامور مخفیم ....شماره 876
پیشول من از طرف سرهنگ کوان اومدم ...منم مامور مخفیم
اگ هیونگ مجرمه منم هستممممممم 😎😎😎
نه...نه..سی...سیما...تو...توبرو...م...من...جلو...شونو...می...گیرم
کی قراره بکنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بگید کنم ....
اوه واقعا؟؟ چه خوب^^ ددی نه نه  876
بکش پایین اون تومونو که بریم سراغشونننن
حملهههههههههههههههههههههه
بیشعوووررییهه یا علیییییییییییییی😂😂😂
پدرشوهر ب عروست ک دست نمیزنی 😨😨😨😨
اونی:نبودیی که رو ملینا که عررروسش بود نظر داشتت
دیونسوس یعنی الهه شراب و شادی ...
همون ساقیا می می
اووو جووون😂😂😂
هه چی فک کردی اونی نورا و ملی هم همدستامن^^یوهاهاهاها

اع اینجوریاس دیگه همتونو دارین طرفه هیونگو می گیرین ؟؟باشه همتونو یه شبه مادر می کنم می فرستمتون تو اغوش گرمه خانوادتون ببینین کی گفتم*-*
اونی:ههههههه نورا وملیی همدستاننننن..؟؟ نوچچ بچه ایین هنو نشناختینن منووو هیونگگگگگگگگگگگگگگگگ  اماده اییی؟؟
سیمااشیی تاا جاای که اطلااع دارم قبل این که دست پسراش بده یه دور امتحان میکنتشونن😂😂

اخ اخ اخ اخ

مامی یادته تو هم؟/ هق


بیست سال پیش قبل از اینک برین تو اتاقتون منو.... بغض نمیگذراد ادامه ح رفش را بگویید

بنگ بنگ کلاشینکف رو بده من پیشول ....
کلت ...من ته کشید

اخ اخ اخ اخ اخ

ددی نفوذی بودی؟؟؟؟


همدستی کردی با پیشول؟؟/


دیگه لاهات حرف نمیرنم  :((((

اویزون شدن لبا با اخم روی پیشونی و چشمی اشک الود

ما اسلحه سرد نداریم ددی واسه ما گرمهههههههه فهمیدی؟؟ از اون اسلح هاس^^ککککککککککککک
گاااااااااد یکی پیشولو از برق بکشهههههههه😂😂😂
هیونگ تو هوپ ماییی تا لحظه آخر باید بمونی من خودم ترتیبشو میدم😎😎😎😎
پیشول من تو یه هفته ای هستم ک حانله نمیشم هه اصن نمیتونین بهم دست بزنین 😎😎😎😎
نهه من بزرگترم به حرف من گوش کن دست چیممو و مامی رو بگیر  برووو
همچین بزنم که از جلو بزنه بیرروووووون
پیشول 123 بکبوووووووووووننننننننننننننن
اونیی:ددییی بروو اونور باد بیادد
هیونگگگگ منو بزرگم نکردیی که جا بزنمم,تا اخرشش پشتتت هستمممممم اینا نمیشناسن منوووو ولیی بخوان اقدامیی بکنن هیجیی دیگههه .... اونجا میفهمینن
بهتتت میگممم بروووو بگوو چشمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**  *** ****** ***** ** ****** * ** *** **** ****** * ** *** *** ** ** **** **** *** *****

همون لحظه اول پرتت میکنم نامرددددد

باهات قهرممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم



ایگووووووو چیممم غیرتی شد سان کردد

چیم نگران نباش پا ندادمم باهاش قهلم :(

یکییی جلوو چشااموو بیگیییره 
قضیهه دارهه نااموووسی میشههه😂😂

ارهههههههههههههههههههههههه

مامییییییییییییییییییییییی من بپتممممم

اول چشای منننننننننننننننننننننن

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ** ****** **** ***** ** ****** *** *****
****** ******* ******** ** *** *** ***
اونیییییی::ددیییی اینبارمم یه حرمتتت ددیییی بودننن چیزی نمیگمممممم😤😤😤😤
من الان با یه چیز بالدار غیر قابل نفوذممم بسپرش ب من



وای ددیییییییی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
ددیییییییییییییی باید عقب نشینی کنیممممممممممممممم ما حریفه اونی سحر نمی شیممممممممممممممم زود باشششششششششش حتی همه پلیسام بریزن اینجا اونی سحرو حرف نمی شنننننننننننننننننننننننننننننننن من در رفتممممممممممممممممممممممممم 

اونیییی:به حرفشششش گوشششش کننن
منم دوباره میگیرمت خونه من....
تو نمیتونی فرار کنی کوچولو..!!!!!!!!!!!!!
جدا از شوخی واقعا ناراحت شدی هیونگ؟؟؟؟؟؟ ببخشید شرمنده 
اونییی:قبل اینکه پات به خونه برسه خونه رو میفرستم هواااا بمممممممم
اونی ببخشید زیاده روی کردم شرمنده ...تو بازی شد

هیونگ: نه ناراحت نشدم ولی رسمش بود ک ما رو به پبشول بفروشی؟ ایگووووو

با چشمانی اشک بار شلوار خویش را بالا میکشد و به اونی جیمین مینگرد و با دلی ناآرام راهی درب خروجی میشود....او نا امید و پر درد از خیانت به هم کیشان خویش است
اونییی:اورینننن دددییییییییی خششم منو انتحان نکنیددد که دودمان به باد میدااه
کککککککککککککککککککککککککک
همه ی این اتیشا از کی بلند می شه؟؟؟
خب معلومه پیشوللللللل^^کککککککککککککککککککککککککککککک
خیلی خوش گذشت خبکات 
عالی بود^^
همتون عالی بودین^^برین استراحت برا سکانسه بعدی..............
کککککککککککککک

هوپ: دیوونههه اییاااا  ^^


از گور من بلند شد ک مواد خاستم

پدر شوهر جانم ب فکر بقیه بانوانت باش ک زنده برسی خونه😂😂😂😂

بچه ها سکانس بعدی خودکشیهههههههههههه
خوب بود خوش گذشت من که کف کردم
نه ددیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی میام دهنتو جر می دم ها این چه حرفیه می زنی؟؟سکانسه بعدی تو پشته بومه هتل می باشد^^کککککککککککککککککککککککک

فک کنم از من بلند شد ک خواستم مواد بفروشم 🤔🤔😑😑😑😑
نههه خیرر اول من گفتم مواد میخام تو گفتی اوک میفروشم
نه نه از من بلند شد که خودمو لو دادمممممممممممممممممم ^^ککککککککککککککککککککککککککک

دنا گور ن گوزززز 😂😂😂😂😂😂😂😂
دیگ تا یه حدی غلط املایی داشته باشیم ک معنی کلمه عوض نشه 😂😂😂😂

نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

اشتباهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه شددددددددددددددددددددددددد میانهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

ایم سو سارییییییییییییییی

اصلا از من بود که گوزیدم 
ول کنین این گوز و گوز کشی روو دهععععع
البته می تونست کار به جاهایه باریک و باریک ترو تنگو تنگو ترو تاریکو تاریک تر برسه ولی .............................
خداروشکر نرسید^^
با یه دست و جیغ و هوراااااااااااااا ختمه به خیر کنیم جلسرو^^ککککککککککک
ینی حتی ختم به خیرتم منحرفانه اس
نهییی نهییی از من بلند شدد
یهه جورییی دیگههه
بیاین بریم شهر فرشششششششششششششش
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
من فرششش شدممممم
فقط شادی نیستتتتت
هیونگگگ لطفن برو وبتت.... ی چیزی فرستادم برات
باشهه جوجه طلایی
سکانس بعدی رو پشت بوم هتل باید یه نفر گروگان گرفته شه

لطفاا گروگانمون مل باشههه

من چرع گیر دادم به این بدبخت :/

س خوبیه چون میخام انتقاممو از پیشول بگیرم

من میدونم مامی چسید ....
جوووون به مامی خوش گذشته عادت دارهه
ژون اونییییییییییی برا هیونگ عکسه اهم اهم می فرستی اره؟؟؟؟

اونیی:............... دارم میرممم اما حواستونو جمع کنیدد یکی شاید برم اما وقنی بیام کامنتارو میخونمم و اونوقت چیزی ببینممم....
شاید به آخ و اوخ و درد نیز ختم میشد ....
دست و جیغ و عععععععععععععررررررر

بعلههه

عررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

اری دیگه سناریو رو لو نده که ددیییییییییییییییی^^ککککککککککککک
پیشول ممکنه عکس ^%^&^% باشه!
جوجه جوجه طلایی نوکش سرخو حنایی 😂😂😂😂😂😂😂😂
اونی هوپ مارو کوجا بردیییی ؟؟؟
نکنه این باد تابستانی کار تو بود و الان داری فرار میکنی؟؟؟
اونی:فقط هیونگ میگهه بهم جوجه طلایی هاا بگمم
گروگان کسی نیست جز


















































مانیا

عههههههههههههههههههههههه خجالت نمیکشی زنتو گروگان میگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خودم میام خنتو سر میکشم یه قطه خون از دستم مامانم بریزهههه

کیوووت ****************

#فحش_ناموسی

نه کاریشون نداشته باش سیما شی
بزار حال کنن دوتای^^کککککککککککککککککک

لنت بر اذهان منحرففف

اعوذ به الله من الشیطان الرجیم

توونه خدااا دیگهه جوجه طلاایی نگیین😂😂😂😂
چرااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یهههههه پیشیییییی
از همون اول باد دوتاشون بودد
البته ک الان باید باهم تو حال خودشون باشن 😂😂😂😂😂😂

اونی: سیما توهممم؟؟؟؟؟؟


هیونگ: واای چیم منم دقیقاااااا میخاستم همینو بپرسم

سولومیت همیم یا چی؟؟؟ :)

مانیا همسر عزیزم خودت را برای فرزندانت فدا نمیکنی؟
یا اینکه به تاچ من نیازمندی تا دکمتو بزنم؟
کو؟جوجه؟؟؟کجاس؟؟/ من عاشقه جوجمممممممممم
بدین بخولم بدین
اونم از نوعه طلایشش
پیشولا عاشقه جوجننننننننننننننننننن

هوی هوی هوی هویی

مریتکهه گربهه نرهه به چیم من دست نمیزیااااا -____________-

شب اول کجا بودی که بیچاره مرد
کی مرد؟؟؟؟
اونی من ب تو چکار دارم🙄🙄🙄
من داشتم برای نوه اومونی شعر میخوندممممم شما چرا شنیدی 😒😒😒😒
صدق الله علی عظیم

واقعاااااا

صلواتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

جرررررررررررررررررررررررررررررررررررر😂😂😂😂😂😂😂😂😂

میااااااااااااااااااانه ولیی پسر خالم به پ/ی پ/ی ش میگههه جوجهه طلااایی😂😂😂

واااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

مگه طلاییه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😂😂😂😂

اونی من بیگناهم بوخودااااا 😂😂😂😂😂😂😂😂
حال میتونه هر حالی باشههه شما منحرفین خخخخخخخ
جججججججججججر مانیااااااااااااااا جججججررررررررررر
واقعااااا جررررررررررر😂😂😂😂رر
اع چرا ؟؟؟؟ تازه داشتیم گرم می شدیم برا ..............
نه دیگه ولش کن سرد شد خوابید^^ککککککککککککککککککک

خوابید بالاخره؟؟/

خدارو شکرر

صلواات دیگر ختم کننننن







عاقا ب جان پیشول تاثیر فیکاس این حرفام :/

قضیه خون شد گفتی اگه از مامی خون بره خونمو میخوری...
شب اول بیچاره از خونریزی مرد منم وحشییییی

ای خویت نابود شود


ب من نرسه ژنش زبونمم لال :/

وای مانجینننننننن جر خوردم کککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
😂😂😂😂😂😂😂😂
واییییی مانییییییییییییییییییییییییییی
من مامانم همیشه این شعرو برام میخوند هیچ وقت فک نمیکردم ب اون منظور هم بکار بره 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
از شلوارم داشت میزد بیرون
شععتتت
کیوووت 
بهه تاج تو نیاز دارم که دکممو بزنییی؟؟؟؟!!!!

اوههه

دوباره ناموسی شدد



عاقا نزنه بالا باززز

آری همسرم خوب سرویس میدهی جیگر 

خدایاااا

منو بخوررر :(((((

چی؟؟؟؟؟؟؟ بلاخره زد بیرون یا شلوار جر خورد یا .............................
یا؟......
لنتییییییییییییییییییییییییییی
کیووووووووت ************************************************************************

و اگین

#فحش_ناموسی😂😂😂😂

اومونی داری ددیو خر میکنی یا خودت خر شدی 🙄🙄🙄🙄
اومونی
اع هیونگ زشته خدا
بیا منو بخور؟؟؟
واقعا که..........
حداقل بگو بنده خدا بیا منو بخور^^کککککککککککک

نه مرسییییییی من علاقه  ایی ب خوردن شدن توسط شما ندارم

احتمالا چون مردم :/


الانم برم دستشویی ک ترکیدممم میانهه ک گفتم   ول بدونین نیستممم عرررر مردممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

گااایز بیخیییی الااان از سرخییی به سیاااهیی متماااایل مییشمم😂😂😂
هیونگ چیتو میخوای بخورم ؟؟؟؟؟؟؟؟
من لب دوست دار
اونیی:هوییییییییی ددیییییی ناموووس ندارییییییییی اینو شات میگیرم به پری نشون میدممممم
افرین ددی منم به تو کشیدم ^^ لب می دوستم برا خوردن^^صبح ظهر شب..........
اونیی:.......................
ددی جلو خانومت یکم رعایت بنده خدا گناه دارهههههه 😂😂😂😂😂😂😂😂
بعدشم الان جوجه غیر طلایی میاد ب بادت میده هاااا
اونیی:سیما شی گفتم چقدر باهوشییی توو؟
ببخشید اونی ....
اول هیونگ شروع کرد

عاقااااااااااا من چی گفتم مگه؟

گفتم خدا بیا منو بخور عهههههه حرف تو روز روشن؟؟؟؟؟؟

):

اونی:......


هیونگ: عههه چیشدیی پیشول؟؟؟؟

ترس همه جا را فرا گرفته است...
سکوت بر .ب فرمانروا میشود.....
جیمین شلاق خود را در دست میگیرد...
بقیه الفرار
اونی: هیونگگگ میگم اینا اون کلیمی که نوشته وقتی جییمین عصبانی میشود و واکنش بنگتنو ندیدن یادته که کدومو میگم نه:))),بچه هاا جون انیوو من باید برم شب میام و بعدم چند روزی نیستم
اهم بچه ها بحث رو جمع کنین ....
بچه ها میدونستین یه گروه کره ای داره آهنگش رو به عربی تبدیل میکنه؟
اسم آهنگشون هلو هلو هستش که در سال 2017 منتشر شده ....
یه امید دیگه بی تی اسم میتونه فارسی بخونه ....اگه کره ای بتونه تبدیل شه به عربی پس میشه تبدیل به فارسیم بشه ....نارسی به نرجس به نرگس ....
من امیدوارم
# آرمی_ایرانی _بدبخت

ینییییییی چه بحثی رو داخل اوردددد😂😂😂😂


بتس ک با ی شبکه عرب مصاحبه داشت

):
دلم خاستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
لب............................
چرا ادمو می زارین تو خماری نگاه هاااااااااا؟؟؟

عاقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

مل هس نورا هس چرا گیر دادی به من؟؟؟؟؟؟😂😂😂😂

اونیی: هیونگگگگگ....

بزارین منم بگم....
شنیدین جانگکوک گفته کون گشاد ... 😳😳😳
اونی:من شنیددددممممممممممممم,ته هم گفتت خدااا,کوک تازه گفتش که جیهوپ دیونه
پیشول بیا لبم برا تو....

عهههههههههه الان خوب شدد با هم کناربیاین😂😂😂😂
نه همون دیگه دلم لبه ملیو نورا رو خواست
الانم که نیستم من چه کنممممممممممممممم لبه کیو بخورممممممممم
نه ددی اون لبات صاحاب داره ^^کککککککککککککک
اونیی: بوی خیانت به مشامممم میرسددددد...
انیووو اونی
ولی شبا 6 ساعت بخواب ک جوجه طلایی باقی بمونی 😂😂😂😂
اونی:من 12 شب میخوابم تا2یا3 ازاونورم.6صبح میخوابم تا 8صبح دوباره تا12 بیدار و این روند ادامه دارد,انیوو
من کهسر عربا جججر میخورم...
بانوی اول کره رفته بود عربستان به دانش آموزان عرب آلبوم بی تی اس رو مفت داد بهشون!
تازه زمانی که یه خانوم رئیس جمهور کره بود اومد ایران کمپانیه ام نت خواست با ایران قرار داد ببنده ...ایران قبول نکرد رفت با عربستان بست ...سوپر جونیور یه هفته بد کنسرت تو عربستان گذاشت

ینی عاشق این ترس ددی از چیم شدماااااا😂😂😂😂

نگا چ بلایی ب سرش اورده بچه لکنت گرفته😂😂😂😂

دوست ندارم اونی با حرفام ناراحت شه^^

ایگووووووو

لیدر زندگی من :)

آههه نسیبهههههه خیلی سوززز دارههه
تو یه مصاحبه هم سهون گفت دوست داره بیاد ایران اما خبرنگاره بهش گفت نروووو ایرانیا تروریستنننننن 😭😭😭😭😭
هیچی دیگ نیومد



اما امیدم ب جکسونه گفته دوست داره بیاد اینجا

ارهه جکی گفته دابل اس پاره کردن خودشونو بس ایران ایران گفتن و خیلی گروهای دیگه...

اما همچنان کسی نیومده:)))

انیوووووو اونییییی👋👋👋
انیو مامییی هندسامم
من تا سوراخم سوختم ...
تازه شنیدم تو یه کنسرت نامجون به فارسی گفته عشقم ....
جکسون جون ننت بیا ایران ...
اون خبرنگار گ/وهی کو برم صافش کنم!

اراام باشش


در هر حالت اونا قرا ر نیس بیان


تو ام وی ای نید یو و تو ام وی استاری نایت ماماامو هم انگاری ی فحششش ناموسییی خ بدد میگننننن

فک کنم اجازه نمیدن بیان 😭😭😭😭😭😭😭😭😭

یعسسس


مگر اینک واس بوون ویاج به عنوان توریست بیان ک اونم خر نیستن ب ایرانن بیان

و اینک اگر بیان نمت ضبط کنن بس ک فنا چسبیدن بهشوون

نسیبه کوجایی؟؟؟
واجب شد بیام ببینمت 😂😂

منظور این ک ه یا ن؟؟

هس تو وب

راست میییگیییییییی 😭😭😭😭😭


تو وب ن. کجای دنیاست 😂😂😂😂😂😂😂😂

اهااااا نمد


چ همه ساکت شدین؟ :/

چی بگیم خب؟؟؟
/:
ی چی بگین خو دلم پوسید یهو همه رفتن :(
نمیدونم من ک هستم
حرفم میزنم 😂😂
بقیه سکوت پیشه کردننن 😂😂😂😂
واقعاا چرااا؟؟://////////////////
می خوایین بیام براتون تا دهنتون باز شه بحرفین؟؟؟؟

چی؟؟

بوخودا دهنم بازه اینا آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
برا پیشول
نه منظورم بقیس سیما شیییییییییی
نه انگاری می خوان برم براشون به جایه حرف زدن اه و ناله کننن    اره؟؟؟؟^^:کککککک 

بقیه دیگه هاعع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اوکعییی بیب وقتی فلان شدی حالیت میشه  (شیطان)

دنایی چیزی خوندی؟؟؟ خوبه؟؟؟ خوب نیست؟؟؟؟ اگ خوبه منم بخونم
چیو چی خوندم؟؟
پیشول باید بری براشووون 😑😑😑😑😑



دنایی بنظرت چی خوندنیه؟؟ 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
چند ساعت پیش چی میخواستی بخونیییی؟؟؟
اصلا یادته محمولت چی بوود؟!! 😂😂

اهااااااااااااا من قرار بود فیک بخانم ک ب لطف حرفیدنامون نشد😂😂😂😂


الان دارم یکیو میخونم ک ویمینه ^^

ایمممممم کامبکککککک,هلووووو یوروبونننننن,انیووووو هیونگگگگگ

انیووووووووووووووووووووووووووووووو مستزررر چیمیییییییییییییییی خوش اومدی

وبو میسپرم دستت

خب یورابون حالا ک چیم اومد من رفتم انیونگگگ

انیو اوننیییی

اونی:هایی سیما شییی هاو ار یووو؟؟
The way U R 💜💜
هیونگگگگگگ من اومدپم رفتییی؟؟؟😭😭😭😭😭 بیا هنگ کارت دارمم ی مینن

میخوای نرم؟/

گفتم شاید اومد میخای خودت ج بدی

انیووو دناییی
❤❤❤❤❤❤
اونی: برا هیونگ
اوننی داره فیک میخونه دناا یزار راحت باشه 😂😂
اونی :اگهه ممسئله اینه که هیونگگگ........ ..


























نخیرممم من روز اخرمه کوجا موخای بری بعدا فیک بوخونننن



عاشق صداقتمم ینی😂😂😂😂   بعدشمم روزای اخرمه و مرضضضضضض -___-
هیونگگگگگ کلمه مووو میکوبونم  دیوار بی چیمم بشیییی,یعنیی چیی که میخای بری شاید بخوام خودم ج بدمممممم..؟؟؟؟؟ نخیرمم باششششششش
خاا باشه باشههه نزنن منوو😂😂😂😂
هیونگگ من کیی زدمت که این دفعه دومم باشههه؟؟تازه شممم تو منو اذیت موکونیی تهدید موکونییی :(((((
عهههههههههه من غلط کنم از این غلطاا کنمم
اونی کجا میریییییییییییییییییییییییییی 😡😡😡😡😡😡
روز آخر چیههههههههههههههههههههههههههه
منممممممم پس رفتممممممممممممممم 😡😡😡😡😡
اونیی:سیما شی من از فردا به مدت 1یا دو روز نیستم ,یعنی دلم میخواد باشمم ولیی نمیشهه:((,مگه همون نیمه شب 3 شب اینا هستمم تا همون 5صبح اینا

چرا اولین فیکم و تنها فیک ویمین باید این میبود :)


به ساعتش نگاه کرد 12:30 بود. درحالی که ظرف غذاشو برمیداشت تو




دلش دعا دعا میکرد امروز هم اومده باشه. از باجه بلیط فروشی بیرون


زد و با قدم های بلند به سمت پارکی که اون نزدیکی بود رفت.


لطفا اونجا باشه ....


با دیدن پسر موقهوه ای که همون جای همیشگی نشسته بود و مدادشو


روی کاغذ فشار میداد از خوشحالی بالا و پایین پرید.


جلو رفت و طبق معمول روی صندلی مقابل اون نشست. چندین هفته پیش


بود که تهیونگ متوجه اون پسر شده بود.بیشتر موقع ها میومد ، روی


یک صندلی مشخص میشست و نقاشی میکشید.


دیدنش برای تهیونگ به شانسش بستگی داشت که اون بیاد یا هوس کنه


روزشو جای دیگه ای صرف کنه.


لبخند به لب مشغول نگاه کردن به پسر شد.حرفای جین تو گوشش زنگ


میزد.



- باید بری سمتش باهاش حرف بزنی . نمیشه که از دور بشینی نگاش




کنی . بدترین حالتش اینه که دست رد به سینت میزنه و تکلیفت با


خودت روشن میشه.اونموقع دیگه عین احمقا تو پارک بهش زل


نمیزنی.


نفس عمیقی کشید و از جاش بلند شد.ظرف غذاشو همون جا رها کرد به


سمت پسر مقابلش رفت و رو به روش ایستاد.


پسر با حس کردن فردی مقابلش سرشو بالا گرفت. با دیدن تهیونگ سریع


نقاشیشو تو بغلش قایم کرد.


تهیونگ یکی از ابروهاشو بالا انداخت و کنار پسر نشست.



3



- چی میکشی ؟!؟




پسر چوابی نداد . بیشتر تو خودش جمع شد!



- نمیخوای جواب بدی؟!؟




باز هم سکوت...


تصمیم گرفت بحثو عوض کنه . شاید از حرف زدن راجب نقاشیش


خوشش نمیومد.زیادی بی ادبانه رفتار کرده بود.



- من کیم تهیونگم ! تو باجه بلیط فروشی سینما کار میکنم.همین




نزدیکاس توی اون فروشگاه بزرگ کنار خیابون اصلی. تا حالا


اونجا اومدی؟!؟


منتظر به دهن پسر زل زده بود ولی انگار پسر قصد نداشت جوابشو


بده.شاید نباید اصلا جلو میومد. اشتباه کرده بود.



- فکر کنم دارم وقتتو میگیرم ببخشید.




از جاش بلند شد. چرا به حرف جین گوش داده بود؟!؟ با حرف زدن


باهاش فقط کنف شده بود . حس بدی داشت.



- جیمین .... پارک جیمین !




برگشت و به جیمین نگاه کرد. با دیدن نگاه تهیونگ سریع روشو


برگردوند و طرف دیگه ای رو نگاه کرد.


رفت و دوباره پیشش نشست.



- نظرت چیه بریم یکم بگردیم؟!؟ از اینجا نشستن خسته نشدی ؟!؟




جیمین متعجب نگاهش کرد.



- بگردیم ؟!؟




4



اره بگردیم . بریم این اطراف راه بریم ، حرف بزنیم ... کجاش -




عجیبه؟!؟



- تو میخوای با من این اطراف راه بری؟!؟




ایندفعه نوبت تهیونگ بود که تعجب کنه .



- اره ! دوست نداری؟!؟




جیمین سرشو انداخت پایین. دوست نداشت؟! نمیدونست تا حالا بیرون


رفتن با کسی رو تجربه نکرده بود.



- نمیدونم!




تهیونگ چند ثانیه خیره نگاهش کرد . شاید اگه کسه دیگه ای به جاش بود


تا الان بیخیال شده بود و میرفت ولی اون تخس تر از این حرفا بود.



- چرا دوست داری . کی اخه بدش میاد با یه همچین پسر جذابی بره




بیرون؟!؟


بلند شد دستی به موهاش کشید و سعی کرد با حالت جذابی نگاه کنه ولی


جیمین با همون تعجب قبلی نگاش میکرد.



- خیله خب باشه خیلی جذاب نیستم ! کیوت چی ؟!؟ خشن ؟!؟




کلی ادا اطوار دراورد . جیمین شروع کرد به خندیدن. از تغییر حالتای


تهیونگ خندش گرفته بود.


تهیونگ با لبخند به خندش نگاه میکرد . بالاخره تونست بخندونتش ...


توپ به دروازه تهیونگ خورد و صدای زنگ بلند شد.



5



اینبارم من بردم . -




جیمین با یه لبخند گشاد اینو گفت.شاید اگه هر زمان دیگه ای بود تهیونگ


بی خیال کُری خوندن نمیشد ولی الان بیشتر حواسش پیش لبخند جیمین


بود که هر بار باعث میشد چشماش مثل یه خط بشه!



- من گشنمه میشه بریم یه چیز بخوریم ؟!؟


- بیا بریم یه جایی میشناسم غذاهاش خوبه.




راه افتادند . از چند ساعت پیش خجالتای جیمین با کاراش کمتر شده بود


و راحت تر خواستشو بیان میکرد. از اون جیمین خجالتی کم حرف چند


ساعت پیش که با هر حرکتی سرخ میشد خبری نبود.


هر چی بیشتر با جیمین وقت میگذروند بیشتر ازش خوشش میومد.اون


خوش خنده بود خیلی چیزا رو نمیدونست خیلی کارا رو نکرده بود یه


دنیای دست نخورده داشت که شاید منتظر تهیونگ بود تا بیاد و به همش


بریزه ...


تمام مدتی که منتظر غذاشون بود داشت به جیمین فکر میکرد نفهمید کی


غذا سفارش داد کی جیمین رفت روی صندلی نشست متوجه هیچکدوم


نشد ! اصلا از جیمین پرسیده بود چی میخوره یا بدون نظر خواستن


سفارش داده بود؟!؟


با شک به سمت جیمین برگشت تا در این مورد ازش سوال کنه!با دیدن


دختر مو بلوندی که بالا سر جیمین ایستاده بود و باهاش حرف میزد


تعجب کرد! چیزی ا ز حرفاشون نمیشنید ولی حس خوبی نداشت جیمین


انگار اخم کرده بود!



- سفارشتون امادس !




6



نگاهشو از جیمین گرفت و مشغول حساب کردن پول غذاها شد.وقتی که


برگشت دختره رفته بود...


سر جیمین پایین بود و اروم میلرزید. تهیونگ سریع رفت و جلوی پاش


زانو زد. داشت گریه میکرد؟!؟



- جیمین چی شده ؟!؟ داری گریه میکنی؟!؟




جیمین دستاشو محکم روی صورتش فشار میداد. اشکاش از بین انگشتاش


سر میخوردن و باعث ازا ر تهیونگ بودن!


صدای بچ بچای اطرافش بهش فهموند که همه حواسشون به اوناس! دست


جیمینو گرفت و اونو دنبال خودش کشوند!


کار کردن توی سینمای یه فروشگاه بزرگ باعث شده بود خیلی جاهای


فروشگاهو بشناسه که کسی اونجاها نمیرفت .


همون طور که جیمنو دنبال خودش میکشید از پله ها بالا رفت. در پشت


بوم فروشگاهو باز کرد و هوای خنک به صورتشون خورد.


جیمینو اروم به طرف مخفیگاهش که گوشه ای پشت بوم برد.چند تا


صندلی و یک یخچال کوچیک که توش ابجو و غذا نگه میداشت بعضی


خرتو پرتای دیگه که قابل استفاده بودن ولی مردم دورشون انداخته بودن


وسایل مخفیگاهشو تشکیل میداد.


جیمینو روی یکی از صندلی ها نشوند و ی پتو دورش انداخت... چقدر


ریزه میزه به نظر میرسید..


جلوی جیمین زانو زد ... چشماش هنوز اشکی بود و نوک دماغش قرمز


شده بود.



- خوبی ؟!؟




7



انگار جیمین منتظر یه حرف بود تا خودشو تو بغل تهیونگ پرت


کنه.تهیونگ خشکش زد . فک نمیکرد جیمین اینکارو کنه. اروم دستاش


روی کمر جیمین گذاشت.


چقدر کوچولو بود....


راحت تو بغل تهیونگ جا میشد...


نفس عمیقی کشیدو جیمینو از خودش جدا کرد.



- اون دختره چی گفت ؟!؟




جیمین سعی کرد بغضو قورت بده :



- میگفت من جیسانگم... هی میپرسید اون روز کجا رفتم...میخواست




به زور ببرتم... میگفتم من جیسانگ نبستم... حرفمو باور


نمیکرد...



- ولش کن.. روانی چیزی بوده ...




لبخند زد.



- اصلا ما اومدیم اینجا غذا بخوریم. اون خوشمزه ها الان یخ میزنن.




رفت بسته های غذا رو اورد و یکیو به جیمین داد.


برای گفتن حرفش دودل بود ولی وقتی جیمینو دید که اونم مشغول بازی


کردن با غذاشه ترسشو کنار گذاشت.



- جیمین؟!؟




تهیونگ یکم من من کرد...



- اممم.... تو... دوست دختر داری؟!؟




جیمین سرخ شد.



8



نه... -


- در واقع سوال اصلیم این بود که تو ... ینی اینکه...




نمیدونست چجوری باید از یه نفر راجب گرایش جنسیتش پرسید اون قدر


باهوش نبود. پس باید ضربتی عمل میکرد.



- تو به پسرا حسی داری؟!؟ینی اینکه بخوای باهاشون رابطه داشته




باشی. فراتر از دوستی...


جیمین سرشو پایین انداخت . تهیونگ منتظر به اون نگاه میکرد . یعنی


خراب کرده بود.


جیمین بدون هیچ حرفی دستشو توی کوله اش کرد و نقاشی از توش


بیرون اورد و به تهیونگ داد.


تهیونگ با دیدن نقاشی خشکش زد ... خودش بود پشت باجه بلیط فروشی


هدفون تو گوشش بود و داشت چرت میزد.


کی وقت کرده بود اینو بکشه؟!؟ یعنی جیمین زودتر اونو دیده بود؟!؟



- این یعنی دوست پسر من میشی !؟




جیمین سرخ شد. یه لقمه از غذاشو خورد و سرشو به علامت مثبت تکون


داد.


تهیونگ ذوق زده لپ باد کرده جیمینو بوسید. همین حرکت کافی بود تا


جیمین سرشو بچرخونه طرفش و تهیونگ با خنده شروع به بوسیدن لباش


کنه....


چی میتونست روزای خوب اینده رو خراب کنه؟!؟



9



چندین ماه بعد همه چی روال عادی خودشو طی میکرد. تهیونگ و جیمین


بدون هیچ برنامه قبلی همو ملاقات میکردن. به طور اتفاقی توی پارک


روی همون صندلیا هم دیگه رو میدیدن و تهیونگ سعی میکرد با گرفتن


مرخصی ساعتی کمی از وقتشو با جیمین بگذرونه. جیمین بعضی از وقتا


چند روز بی هیچ خبری میرفت و گوشیشو بی جواب میذاشت. تهیونگ


از محو شدنای یهویی جیمین و خاموش کردن گوشیش بدش میومد باعث


نگرانیش میشد ولی سعی میکرد سخت نگیره و بهش عادت کنه!حس بدی


به این قضیه نداشت . سعی میکرد باهاش کنار بیاد تا وقتی که نامجون


رو دید.


توی کافه منتظر نشسته بود و با گوشیش ور میرفت. برای بار چهارم


توی اون روز شماره جیمین رو گرفت و بازم هم صدای اون زن که


خاموش بودن گوشی رو خبر میداد.


با دیدن نامجون که به طرفش میومد به پشتی صندلی لم داد و طلبکارانه


نگاهش کرد.


نامجون بی توجه به نگاه تهیونگ روی صندلی نشست :



- نخور بابا میدونم دیر کردم !




با اشاره به کیک نیم خورده روی میز ادامه داد



- توام که بهت بد نگذشته .




تهیونگ بی توجه بهش شونه بالا انداخت. نامجون یکی از قدیمی ترین


دوستاش بود و شاید تنها کسی که تهیونگ جلوش راحت بود تا درمورد


مسائل احساسیش باهاش حرف بزنه .


نامجون بعد از سفارش دادن قهوه اش با نیشخند گفت :



- خب شنیدم که از یکی خوشت اومده و باهاشم رابطه داری.




10



تهیونگ با تعجب نگاش کرد.



- تو از کجا میدونی ؟!؟


- جین هیونگ گفت !


- جین هیونگ !؟! خیلی باهاش صمیمی شدی ! همکاره منه ولی فکر




کنم تو بیشتر از من باهاش رفت و امد داری!



- چیه حسودیت میشه؟!؟


- نه بابا به من چه !تهش اونی که جواب رد میشنوه من نیستم!




نامجون یه گاز از کیک تهیونگ زد.



- باشه باشه! حالا عکسشو نشونم بده ببینم!




تهیونگ با لبخند مربعیش اخرین عکسی که با جیمین انداخته بود رو


نشونش داد. با اینکه جیمین سعی کرده بود فرار کنه و عکس کمی تار


بود ولی چهره اش تو بغل تهیونگ کامل معلوم بود .


نامجون با دیدن عکس لیوان قهوه شو پایین گذاشت و گوشیو از تهیونگ


گرفت.


رفتارای نامجون براش عجیب بود .



- چی شده؟!؟ چرا ماتت برده.




نامجون نگاهشو از گوشی گرفت و به تهیونگ داد .



- گفتی اسمش چیه؟


- پارک جیمین .


- اهان!




تهیونگ با شک نگاهش میکرد. یه چیزی اینجا بود که نامجون


نمیخواست بهش بگه.



11



بگو. قضیه چیه! -




نامجون پلکاشو روی هم فشار داد . گوشیشو از جیبش بیرون اورد ، بعد


از چند لحظه طرف تهیونگ گرفتش!


روی مانتور گوشی عکس جیمین بود در حالی که یک دختر رو سفت تو


بغلش فشار میداد و پایین عکس یه نوشته عاشقانه بود .


تهیونگ با اخم نگاهی به نامجون کرد .



- این چیه ؟!؟


- این لی تمینه . یکی از بچه های دانشگاه. حقوق میخونه . اون




بغلیشم دوس دخترشه ...


گوشی نامجونو روی میز پرت کرد



- مسخرس . امکان نداره . جیمین اصلا دانشگاه نمیره.


- ولی این عکسه اونه.




نامجون گوشی خودش و تهیونگ رو برداشت و دوتا عکسارو کنار هم


گرفت



- نگاه کن ! جفتشون یه نفرن.




به عکسا نگاه میکرد . خیلی شبیه هم بودن .



- شاید برادر دوقلوشه .




نامجون حرفی نزد و فقط به تهیونگ نگاه کرد .



- چرا اونجوری نگام میکنی ؟!؟


- شاید چون نمیتونی خیانتو تشخیص بدی؟!؟


- اون خیانت نکرده!


- حتما باید بیاد جلو روت باهاش راه بره تا باورت بشه؟




12



اره! -


- خب تو کله خری!


- میدونم!


- بیخیالش شو تهیونگ !


- نمیخوام!


- به درک!




نامجون بیخیال مشغول خوردن قهوه اش شد وقتی دوستش نمیخواست


قبول کنه چیکار میتونست بکنه؟!


تهیونگ یه بار دیگه به عکسا نگاهر کرد! خیلی شبیه بودن..


ولی جیمین نمیتونست بهش خیانت کنه اون ساده تر از این حرفا بود!


تازه اون به تهیونگ اعتراف کرده بود که دوستش داره! اونم بعد از


چندین بار رنگ عوض کردن! یه همچین ادمی چطور میتونست ...


نه امکان نداشت ....


اره نامجون اشتباه میکرد ...


باید با جیمین حرف میزد ...


یک هفته بعد از دیدن نامجون بالاخره جیمینو تو پارک دید.اینبار مثل


دفعه های قبل برای دیدنش خوشحال نشد ! با قدمایی خیلی اروم به سمتش


میرفت! دلش میخواست همین الان برگرده و فرار کنه. تو تمام این یک


هفته ارزو میکرد که کاش جیمین نیاد...


نمیدونست چرا ولی فقط دلش نمیخواست باهاش رو به رو شه....



13



میترسید اون عکس.... حرفای نامجون همش درست باشه!


به جیمین نگاه کرد که بی توجه به اطرافش پاهاشو تکون میداد و بازی


میکرد.


چجوری ....



- ته ته ؟!؟




جیمین در حالی که میخندید برای تهیونگ دست تکون میداد. نسبت به


اون روزای اول خیلی بیشتر میخندید و شاد بود !


تهیونگ به سمتش رفت و نزدیکش نشست! دست جیمینو گرفت! سرد


نبود ولی نمیشد گفت که گرمه . یه حالت خنثی لذت بخشی داشت !



- تهیونگ ؟!؟ چیزی شده !؟؟


- هان ؟!؟




با سوال جیمین متوجه شد چند دقیقه ای بدون حرف فقط داشته به


دستاشون نگاه میکرده!



- راستش میخواستم یه چیزی ازت بپرسم .




به چشمای جیمین نگاه کرد.هیچ بدی توشون نمیدید. هیچ چیز منفی تو


وجودش پیدا نمیکرد . هر چقدرم میگشت فایده نداشت . جیمین بد نبود


مگه نه ؟!؟ پس نباید نگران جواب سوالش باشه .



- امممم.... تو لی تمین میشناسی ؟!؟


- نه کیه؟!؟ دوستته ؟!؟


- تو برادر دوقلو نداری؟!؟


- من فقط یه خواهر بزرگترم! چیزی شده؟!؟




14



تهیونگ دست دست کرد. باید عکسی که از نامجون خواسته بود براش


بفرسته رو نشونش میداد ؟!؟



- اتفاق بدی افتاده؟!؟


- نه فقط...




عکسی که تو گوشیش بود رو نشون داد .



- این تویی ؟!؟




جیمین چند لحظه به عکس نگاه کرد. تهیونگ بدون پلک زدن منتظر


واکنشش بود...



- چقد شبیه منه...


- ینی تو نیستی؟!؟


- نه ! من تا حالا این دختر رو تو زندگیم ندیدم.




تهیونگ نفس راحتی کشید. همینکه جیمین تایید کرده بود اون نیست براش


کافی بود. همین بس بود تا بفهمه اون دو نفر فقط خیلی بهم شباهت دارن..


همین...


جیمین عاشق هیچ دختری نبود ...


تنها کسی که تو زندگیش بود تهیونگ بود.



- این عکس کیه تهیونگ؟!؟




تهیونگ سریع گوشیش رو از جیمین گرفت



- نمیدونم ! چه اهمیتی داره که کی باشه مهم اینه تو نیستی ! مهم این




پارک جیمین الان اینجا کنار منه ! من دوسش دارم اونم منو دوست


داره ! حالا این هرکی میخواد باشه.من اهمیتی نمیدم!


جیمین فقط با لبخند نگاهش کرد!



15



تهیونگ خسته تر از همیشه سرشو روی میز پیشخوان گذاشت ! از اولم


نباید جای جین وایمیستاد . دو شیفت کار کردن پشت سر هم براش زیادی


سنگین بود!



به ساعت نگاه کرد نزدیکای 8 بود. کم کم سانس بعدی شروع میشد و بعد




از اون ازاد بود که بره خونه. تو فکرش بود امشب به جیمین زنگ بزنه


و باهم یه دور تو شهر بچرخن. بدجور به منبع انرژیش نیاز داشت!



- ببخشید دو تا بلیط !


- الان میدم خدمتتون !




بدون اینکه سرشو بلند کنه دوتا بلیط رو اماده کرد. لبخند زد و بلیطا رو


به سمت دختر و پسر جوان مقابلش گرفت.پسر تشکر کرد و بلیطا رو


گرفت !تهیونگ مات و مبهوت به چهره اون پسر نگاه کرد..



- جیمین !؟




اون جیمین بود ! ولی جیمین بی توجه به صدای تهیونگ در حالی که


دستشو دور کمر دختر کنارش حلقه کرد بود راه میرفت و میخندید!



- جیمین صبر کن !




تهیونگ سریع از پشت باجه بیرون اومد و دنبال جیمین راه افتاد ! سعی


میکرد از بین جمعیت راهشو باز کنه. اون جیمین بود شک نداشت!


با دیدنشون یکمی جلوتر از خودش سرعتشو بیشتر کرد و دستشو رو


شونه جیمین گذاشت!


جیمین برگشت و بهش نگاه کرد! با لحن سردی پرسید



- مشکلی پیش اومده اقا ؟!




16



نفهمید چطور ولی فقط مشت محکمی به صورت جیمین زد که باعث شد


روی زمین بیافته !



- جیسانگ !




صدای جیغ دختری که همراه جیمین بود بلند شد ! تهیونگ اینبار


شناختش همون دختر مو بلوندی بود که اون موقع تو رستوران داشت با


جیمین حرف میزد و جیمین گفت نمیشناستش ! عجب دروغگوی ماهری


بود !


تهیونگ با دیدن دختر کنترل خودشو از دست داد.عصبانیتش شدید تر شده


بود.


به سمت جیمین که در حال بلند شدن از روی زمین بود رفت میخواست


بازم بهش مشت بزنه ! انگار با اینکار خالی میشد. ولی قبل از اینکه


بتونه به جیمین برسه دختری که همراهش بود به سمتش رفت و سعی


داشت حال جیمینو بفهمه ...



- جیسانگ ؟!؟ خوبی ؟!؟ لبت داره خون میاد...




جیمین بازوهای دختر رو گرفت



- خوبم نگران نباش عزیزم!




تهیونگ دیگه نتونست تحمل کنه فریاد زد



- عزیزم؟!؟ تو همین دیروز تو پارک بهت تو میگفتم سرخو سفید




میشدی! نمیدونستی چیکار کنی الان خیلی راحت داری میگی


عزیزم؟!؟ اونم به این دختره؟!؟


تهیونگ سعی کرد بغضشو قورت بده !چرا داشت گریش


میگرفت؟!؟ الان نباید گریه میکرد!



17



جیسانگ این چی میگه؟! -


- نمیدونم ! منم نمیشناسمش فکر کنم دیوونه اس!




با شنیدن جمله اخر بغضش شکست...



- جیسانگ... لی تمین... پارک جیمین یا هر خر دیگه ای که هستی!




تو یه حروم زاده ای! میفهمی یه حروم زاده! بهش گفتی تو دانشگاه


یه دوست دختر دیگه داری یا اونم مثل من یه احمق کودنه که داره


گول نقش بازی کردنتو میخوره؟!؟هان؟!؟


از شدت عصبانیت داشت نفس نفس میزد! نمیدونست داره چی میگه یا


چیکار میکنه ...


جیمین از کنار دختر رد شد و نزدیک تهیونگ واستاد اروم زمزمه کرد :



- بهتره قبل اینکه حالت بدتر شه بری پیش،یه روان پزشک....




تهیونگ با شنیدن این حرف سر جاش خشکش زد! راه تنفسش بسته شده


بود! حرف جیمین مثل خنجر تو قلب و مغزش فرو میرفت.


ولی اون بی توجه به وضع تهیونگ از کنارش رد شد ....


دو روز از اون اتفاق میگذشت! تمام مدت تهیونگ از خونه بیرون نرفته


بود!تمام وجودش داشت میسوخت!


از گوشه اتاق بلند شد و سعی کرد راهشو بین وسایلایی که رو زمین


پخشو پلا کرده بود باز کنه!



18



از وقتی به خونه برگشته بود هر چی رو تو توانش بود یه گوشه پرت


میکرد! دیوونه شده بود! شاید واقعا حق جیمین بود! اون مریض بود! شاید


تمام اون رابطه ای که با جیمین داشت فقط زایده ذهنش بود...


نکنه هیچکدوم واقعی نبودن؟!؟


تمام مدت یعنی ....


صدای زنگ گوشیش بلند شد تو این دو روز بیش از صد بار زنگ خورد


بود! میدونست کیا ممکن بود بهش زنگ بزنن! کسیو جز نامجون و جین


و مادرش که پیش خالش زندگی میکرد نداشت!


شاید اگه دو روز پیش بود اسم جیمینم....


اه بسه! نباید دیگه بهش فکر میکرد ! جیمین تموم شده بود....


از فردا باز باید میرفت سرکار...


اولین شکست عشقیش بود...


خیلیا بعد از چندین بار خیانت دیدن و عذاب کشیدن تو یه رابطه میتونستن


بازم به زندگی طبیعیشون برگردن! چرا اون نتونه؟!؟


سعی کرد ی لبخند نصفه نیمه به خودش تو اینه بزنه! از این لحظه دیگه


جیمینی در کار نیست! اون ی اتفاق بود که باید میافتاد و افتاد! از این


لحظه به بعد دیگه پارک جیمینی تو زندگی کیم تهیونگ وجود نداره!


صدای زنگ گوشیش باز بلند شد!از بین وسایلای پخش شده رو زمین


سعی کرد پیداش کنه!


حتی از روی مانیتور خرد شده گوشی هم میشد اسمو تشخیص داد...



“ My ChiMi “



19



داشت خواب میدید؟!؟


این چه بازی مسخره ای بود؟!؟زنگ زد بود بازم بهش توصیه پزشکی


کنه؟!؟


با عصبانیت گوشی رو جواب داد!



- بله؟!؟




صدای شاد و خندون جیمین تو گوش تهیونگ پیچید



- کیم ته ته!چرا جوابمو نمیدی از صبه دارم زنگ میزنم!میدونی




چقدر دنبالت گشتم ! چرا دو روزه سرکار نرفتی؟!؟ جینم نگرانت


بود ! میخواستم بیام خونت ولی نذاشت گفت بهت ....



- واسه چی زنگ زدی؟!؟




از سردی صدای خودش یخ کرد....



- چی؟!؟


- میگم برای چی زنگ زدی؟!؟باز زنگ زدی توصیه های پزشکی




بهم بکنی؟!؟



- منظو....


- منظورم کاملا معلومه! مگه من یه مریض روانی نیستم!چرا پس به




یه مریض روانی زنگ میزنی؟!؟دیگه نه میخوام شمارتو ببینم نه


ریختتو! دیگه هیچوقت طرفم نیا!


تلفنشو قطع کرد! براش مهم نبود این حرفاش چه بلایی سر جیمین میاره


فقط میخواست خالی شه!شاید یکم اروم میشد!


ظرف ابجویی که از دیشب مونده بود رو برداشت ! بیخیالی که بهش


دست داده بود رو دوست داشت!



20



صدای زنگ تلفنشو بارها و بارها شنید! ولی براش ازار دهنده نبود!


هیچ حسی نداشت! میدونست جیمینو اذیت کرده! میدونست با این حرفا


نابودش کرده ولی حقش بود! نبود!؟!


اونم کم عذاب نکشیده بود...


ولی چرا بهش زنگ زد؟!؟ چرا یه جوری رفتار میکرد انگار هیچ اتفاقی


نیافته....


این سوال عین خوره داشت وجودشو میخورد....


یک هفته بود شاید خبری از جیمین نداشت!


زندگیش مثل روزایی شده بود که هنوز جیمین رو ندیده بود! با کلی


خواهش دوباره سر کارش برگشته بود ...


ولی عوض شده بود! دیگه لبخند مربعی نداشت! یهو میرفت تو فکر...


حتی سعی نمیکرد مثل قبل از سرو کول جین اویزون شه!


کارشو انجام میداد غذاشو میخورد و میرفت خونه...


حتی دیگه به اون پارکم نمیرفت! موقع رفتن به خونه راهشو دور تر


میکرد تا فقط مجبور نباشه از نزدیکی اون پارک رد شه!


میترسید...


از ظاهر شدن یهویی جیمین جلوش میترسید...


میدونست اگه ببینتش دلش به عقلش غلبه میکرد و میخواست بازم جیمینو


تو زندگیش داشته باشه حتی شده به زور...



21



روز دهم بود که بدون جیمین داشت میگذشت...


هوا یکم ابری بود جین میگفت بارون میگیره! ولی تهیونگ امیدوار بود


اشتباه کرده باشه!


دستاشو تو جیبش کرده بود و با بی خیالی داشت به سمت خونه اش


میرفت...


با ظاهر شدن کفشی جلوی پاش سرشو بالا گرفت...


چشمای قهوه ای رنگ جلوش باعث شد برای چند لحظه قلبش نزنه...


جیمین...


جفتشون بهم زل زده بودن...


تهیونگ پلک نمیزد!نمیخواست ثانیه ای رو از دست بده! دل احمقش


داشت نافرمانی میکرد!


چشمای جیمین گود افتاده بود! لاغر تر شده بود!صورتشم به زردی


میرفت !


چش شده بود ؟!؟ مریض بود!


تهیونگ نتونست جلوی خودشو بگیره...



- خوبی؟!؟




نگاه جیمین رنگ تعجب گرفت...


نگاهشو از چشمای تهیونگ جدا کرد و جوابی نداد ...


تهیونگ نمیتونست بیخیال بشه! دلش میخواست صدای جیمینو بشنوه.


جیمین دلشو شکسته بود ولی الان حس میکرد با تمام اون شکسته ها


هنوز جیمینو دوست داره!



22



- از اخرین باری که دیدمت لاغر تر شدی... خوب نمیخوابی




درسته؟!؟ اون دخترا بلد نیستن بهت برسن؟!؟


با دیدن قطره اشکی که از گونه جیمین افتاد نیشو کنایه زدن رو کنار


گذاشت ...



- گریه نکن ... میدونی که اگه گریه کنی چاره ای جز بغل کردنت




ندارم...


جیمین بدون اینکه به تهیونگ نگاه کنه سعی کرد از کنارش رد شه...



- ببخشید!




با اسیر شدن مچ دستش تو دست تهیونگ ایستاد



- جیمین؟!؟


- ….


- مواظب خودت باش...




نمیتونست بیشتر از این تحمل کنه. دستشو از دست تهیونگ بیرون کشید


و شروع کرد به دوییدن!


تهیونگ با رفتن جیمین لبخندی زد!


با حس کردن قطره ای که به صورتش خورد خوشحال شد!


چه به موقع بود!


الان هر چقدر که میخواست میتونست گریه کنه! کسی نمیتونست تفاوت


بین قطره های بارون و اشکاشو بفهمه..



23



یک هفته دیگه گذشت....


تهیونگ خوب نبود.بعد از اون روز دیگه از جیمین خبری نشد!


حس خوبی نداشت!


چندین بار بهش زنگ زده بود ولی گوشیش خاموش بود.


حتی از نامجون خواسته بود کمکش کنه ولی اونم دیگه تو دانشگاه ندیده


بودتش!


اخرین کاری که تهیونگ کرده بود رفتن دم خونشون بود ولی اونم بی


جواب موند!


از گشتن خسته شده بود...


شاید ایم دفعه جیمین بود که نمیخواست اونو بیینه...


یا این بار واقعا همه چی تموم شده بود...


زیر پیشخوان نشست...


اگه جیمین چیزیش شده باشه چی؟!؟


نکنه مرده!


با این فکر سرشو محکم به میز پیشخوان کوبوند!


از درد نفسش بند اومد ولی باعث شد اون فکر مزخرف از ذهنش بره


بیرون!


به ساعتش نگاه کرد!



24



12:30



باید میرفت به اون پارکه شاید امروز اومده باشه!


سریع از باجه بلیط فروشی بیرون زد و به سمت پارک دوید!


با فکر اینکه ممکنه امروز اونجا باشه سرعتشو بیشتر کرد!


با رسیدن به پارک و دیدن اون صندلی که حالا توسط مردی میانسال


اشغال شده بود وا رفت!


روی صندلی مقابلش نشست و سرشو بین دستاش گرفت!


باید اطلاعیه گم شده پخش میکرد؟!؟ باز بهش ....



- ببخشید!




سرشو بالا گرفت ! همون مردیه که نمیکت جیمین رو اشغال کرده بود!



- کیم تهیونگ؟!؟




اون اسمشو از کجا میدونست؟؟



- بله!خودمم!


- میتونم بشینم؟!؟


- بله!




کمی جا به جا شد تا جای بیشتری برای مرد باشه!



- من جئون مینهوام! روان پزشک!




با شنیدن کلمه روان پزشک اخماش رفت توهم! از هرچی روان پزشکه


متنفر بود!



- من پزشک معالج پارک جیمینم!




25



گردن تهیونگ به سرعت به سمت دکتر چرخید!



- معالج؟!؟ جیمین کجاس؟!؟ حالش خوبه؟!؟


- حالش به کمک تو خوب میشه...


- چش شده؟!؟


- اول نفس عمیق بکش و اروم باش!




تهیونگ سعی کرد جلوی خودش رو بگیره تا یه مشت تو صورت دکتر


نزنه و به جاش چند تا نفس عمیق کشید!



- نمیدونم تا چه حد اطلاع داری ولی جیمین اختلال چند شخصیتی




داره!


مات مبهوت به دکتر نگاه میکرد...


منظورشو نمیفهمید...



- از گذشته جیمین چیزی نمیدونی؟!؟


- نه هیچوقت راجبش حرف نزدیم!


- جیمین وقتی بچه بود شاید حدود 4 یا 5 ساله مورد تجاوز قرار




گرفت...



تهیونگ شوکه به دکتر نگاه کرد .


- کی بهش تجاوز کرد؟!؟


- پدرش...


- چرا؟!؟


- هیچوقت راجبش حرف نزده! ازارش میده...


- ….




26



- بعد از اون قضیه جیمین اسیب جدی میبینه! و اولین واکنش مغزش




برای اینکه جلوی ازار رسوندن به خودشو بگیره! واسه اینکه


دردشو کم کنه! ساختن شخصیتیای دیگه اس...



- شخصیتای دیگه؟!؟


- بله! فک کنم تا الان با لی تمین و کیم جیسانگ مواجه شدی!




تهیونگ با شک سر تکون داد!منظور دکتر همون اسمای دیگه جیمین


بود؟!؟



- لی تمین یه شخصیت مغرور و از خود راضی بود که تونست تو




درسش خیلی پیشرفت کنه ادم محبوبی بشه و از زندگیش لذت ببره!


اون تو دانشگاه دوست دختر داره ، بیسبال بازی میکنه و موفقه!


کیم جیسانگ یه ادم قلدره عوضیه که فقط پی مشروب خوردن


سیگار کشیدن و عشقو حالشه. اون هیچ چیزی براش مهم نیست فقط


براش مهمه که هر جا میره مشروب باشه!چندین بار دعوا کرده و


کسی حریف زبونش نمیشه!


ولی پارک جیمین ...فکر کنم تو اینو خوب بشناسی! ادم گوشه گیر


و کم حرفیه.... منزویه ... کاری به کسی نداره ... خجالتیه... زود


سرخ میشه... تو بیان احساساتش ضعیفه ... عاشقه... خندونه... و


نمیتونه خیلی تو چشمای کسی نگاه کنه...تمام این خصوصیات


پارک جیمین رو تشکیل میدن... این شخصیتی بود که تمام مدت تو


باهاش در ارتباط بودی....


دکتر جئون دستی شونه تهیونگ شک زده گذاشت!



27



- هیچکدوم از این شخصیتا از وجود هم دیگه خبر نداشتن حتی خود




واقعیشم کنترلی روشون نداشت! هرکدومشون هر وقت که لازم بود


ظاهر میشدن! اون هیچکدوم از کارای که هر کدوم از شخصیتا


میکرد رو یادش نمیموند...


واسه همین بود که وقتی که تو اون رو با سولگی توی سینما دیدیش


نشناختت....


یا اون موقع که سولگی توی رستوران دیدتش اونو نشناخت...


اون کاراش از قصد نبود! خودشم نمیدونست داره چیکار میکنه ...


تهیونگ سکوت کرد.هضم همه این اتفاقا براش سخت بود...



تجاوز تو 5 سالگی...




نمیخواست و نمیتونست باور کنه...


فقط یه سوال براش وجود داشت...


دلش میخواست جوابشو بدونه....



- کدوم شخصیتش... شخصیت خود واقعیش بود؟!؟




دکتر لبخندی زد!



- اون شخصیتی که تورو دوست داشت....




تهیونگ با چشمای اشکیش به دکتر نگاه کرد! لبخند میزد!



- اون خوب شده...




ما تونستیم با هیپنوتیزم درمانش کنیم!


تمام اون شخصیتای اضافی رفته...


دیگه نه لی تمینی هست نه کیم جیسانگی...


الان اون پسر فقط پارک جیمینه...



28



اون همون روز که اتفاقی تو خیابون دیدتت هم پارک جیمین بود


ولی دیگه نمیتونست با اتفاقای که افتاده راحت باهات ارتباط برقرار


کنه!


الان چندین روزه خودشو تو اتاقش حبس کرده جواب هیچکسم


نمیده!فقط وقتایی که خواهرش با کلی التماس ازش،میخواد که غذا


بخوره شاید یکم فقط گوشه درو باز کنه تا یکم از غدا رو برداره...


من فقط صدای گریشو میشنوم که تورو صدا میکنه! تو جلسات


درمانی که باهاش داشتم! هرموقع شخصیت جیمین ظاهر میشد غیر


از تو از کسی حرف نمیزد! هر وقت اسم تو رو میاورد انگار


هیچوقت تا به اون موقع غمگین نبوده! فقط لبخند میزد و با ذوق از


خاطراتتون میگفت! فک میکردم شاید اگه یه مدت بگذره تو از


یادش بری ولی بدتر میشد تا اینکه امروز تصمیم گرفتم بیام ببینمت.


تو تنها دلیلی بودی که اون حاظر شد تن به درمان بده!


بعد چندین سال که منو خواهرش روی درمان اصرار میکردیم و


اون هر دفعه انکار میکرد ولی ایندفعه خودش اومد پیشم و ازم


خواست کمکش،کنم...


و معجزه کیم تهیونگ اتفاق افتاد...



- الان کجاست؟!؟


- توی همون اتاقش!


- میشه بیام ببینمش!؟




دکتر از جآش بلند شد!



- فکر کنم اون بیشتر منتظره تا ببینتت!




تهیونگ جلوی در اتاق جیمین ایستاده بود!



29



راجین ، خواهر جیمین ، در حالی که به تهیونگ زل زده بود منتظر بود


تا بره تو!


تهیونگ خیلی معذب بود! دلش میخواست بهش بگه بره ولی نمیشد تو


خونه خودشون به کسی امر و نهی کرد!



- نمیخوای در بزنی؟!؟




لحن تیز دختر پشت کمر تهیونگ رو سوزوند!



- چرا چرا!




همون لحظه دکتر جئون شروع به صدا زدن کرد و راجین ناچارا از


اونجا دور شد!


تو دلش از دکتر تشکر کرد!


صدای هق هق اروم جیمینو میشنید و دلش ریش میشد!


نفس عمیقی کشید و اروم به در کوبید!



- جیمین؟!؟




صدای هق هق هنوز ادامه داشت...



- جیمین میشه درو باز کنی؟!؟




تهیونگ چن لحظه منتظر موند ولی انگار جیمین قصد نداشت درو باز


کنه! اروم به در تکیه داد و نشست!



- اون موقع که شخصیت جیسانگو دیدم ! فکر کردم تویی که بهم




خیانت کردی! قلبم شکست ...


اون روز واقعا نابود شدم! نمیتونستم باور کنم که اون تویی!



30



یا اون موقع که عکس تمین با دختره رو نشونت دادم وقتی گفتی تو


اون نیستی باور کردم! با اینکه همه میگفتن اون تویی ولی من


نمیخواستم قبول کنم!...


و با وجود تمام چیزایی که از دکترت شنیدم الان مطمنم... شاید


جیسانگ تمین و جیمین شبیه هم باشن ولی خیلی باهم متفاوتن! اونا


فقط داشتن از جسم تو استفاده میکردن... ولی نمیتونستن کاری به


احساسات و قلبت داشته باشن!


اونا هنوز مال منن درسته؟!؟


هنوزم کلی جا هستش که باهم ببینیم کلی براش،برنامه ریزی کردم!


میدونی تو این چند سال که کار میکردم همه پولامو جمع کردم!


حتی یذرشم خرج نکردم میخواستم برم دور دنیا رو بگردم! همیشه


از اینکه تنها برم بدم میومد! ولی از وقتی تو اومدی مشغول برنامه


ریزی برای هردومون بودم!


دلم میخواد اولین جایی که میخوایم بریم پاریس باشه! اونجا میخوام


یه حرف مهم بهت بزنم! زیر برج ایفل!


جیمین؟!؟ باهام میای؟!؟


تهیونگ سکوت کرد ! هنوزم صدای هق هق میومد...


یه چیز راجب اون هق هق عجیب بود...


روتین بود...


تکراری...


عین یه نوار که همش پشت هم تکرار میشد...


تهیونگ از جا پرید!


با مشت شروع کرد به کوبیدن به در



- جیمین درو باز کن! توروخدا درو باز کن ! جیمین!




31



با صدای عربده های تهیونگ دکتر جئون و راجین خودشونو پیش اون


رسوندن!



- چی شده؟!؟


- کمکم کنید این درو بشکنم!


- برای چی؟!؟


- فقط کمکم کنید!




تهیونگ با تمام زورش به در میکوبید ولی انگار پشت در کلی وسیله


دیگه بود چون از جاش تکون نمیخورد!


دکتر جئون تهیونگ رو به کناری هل داد و با کپسول اتش نشانی چند بار


محکم به دستگیره در کوبید با صدای شکستن قفل در تهیونگ خودشو به


سمت در اتاق پرت کرد!


با کلی زور تونست وسایلی که پشت در بودن رو کنار بزنه و وارد بشه!


با دیدن جیمین که کف اتاق افتاده بود و خون دورشو گرفته بود به سمتش


دوید....


صدای دادو فریادش تمام مردم رو توی خونه کشونده بود...کسی


نمیتونست پسر جوون رو از جسد بی جون جدا کنه...


اون فقط زجه میزد و التماس میکرد تا کالبد بی جون بازم شروع به نفس


کنه....


صدای اژیر ماشین پلیس و امبولانس بین عربده های پسر گم شده بود...


برای بردن جسد مجبور شدن به پسر جوون داروی بیهوشی تزریق


کنن...


هنوز صدای داد و فریادش توی گوش میپچید!


افسر پلیس متوجه کاغذ کوچکی که روی زمین افتاده بود شد!


برش داشت!


سلام تهیونگ


تمام این چن روز منتظرت بودم ولی نیومدی... فک کنم نمیخوای منو


ببینی که نمیای....عیبی نداره منم دیگه این زندگی رو نمیخوام.... متاسفم


که ازارت دادم...


دیگه هیچوقت اینکارو نمیکنم ... قول میدم! :(



تاریخ یادداشت برای امروز ساعت 12:30 بود...

اگه خوندین که صلواااات😂😂😂


راستی اخرش میگه دیگه هیچوقت اینکارو نمیکنم قول میدم :)

نه :(


اونیی:هیونگگگ://////////دیددی گفتم اخر همه فیکا چیمم ی کاریش میشعع.؟

این اولین فیکی بود ک تو عمرم میخوندم
و همش تصور میکردم جیمین داره نقش بازی میکه و این یه فیلمه بعدشم داره تلاششو میکنه ک جلو خندشو بگیره 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
برگرفته از سریال کیل می هیل می 😂😂😂😂😂😂

واقعاا اولی بود؟؟؟


واو نه من همون اول فهمیدم ی بیماری چندقطبی این وسط هس


بس ک فیک اونم از نوع تحلیلیش خودنم :/


اونی:هیونگگگ کششتییییییی منوووو چرااااا://///

عاره من کلا فیک نمیدوستم مخصوصا کاپلی
آخه نمیتونم تصورشون کنم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
نه به جاش من خیلی اوپن تصورشون میکنم ^^
هیونگگگگگ:///// ددیدییی گفتم اخر همه فیکا زورشون به چیم میرسهههه,,؟؟ هیونگ چرا کشتییی منووووووووو هققق هققق:////// فهمیدم ته ته رو بیشتر می دوستییی از منننن, با چشانیی اشکبارر و لبایی اویزاننننن

وااااااااااا مگه نویسنده اش منم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برو یقه ی نویسنده رو بگیر خببب


خودمم کلی دلم پرپر شد واس چیم:(

آخییییییی بمییییرم 😞😞😞😞😞😞😞
واس چی؟

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای پشماممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

همین الان یه فیگ نامگی دیدمممممممممم

الان من اینو بخونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایااا اخه این چه کاپلیههه😂😂😂😂

نامگییییییییییییی 😵😵😵😵,دو روز دیگه نام پی دی نیمم میادد😂😂😂
چیم ک مرد......
الان بچه ها دارن وسوسم میکنن فیک فاطی رو بخونم....
دارن منو با صحنه هاش اغفال میکنن .... 😭😭😭😭😭

نگو نخوندیی

نخونده عاپ کردی؟؟ ://////////////

میدونمم هیونگ برا همین میگم همه اخر ی بلایی سرش میارننن اخههه:(((انگار چیمم اضافیه,منم موخام ی فیک بنویسمم منم میزنم اخرش خودمو میکشمم تا استثنایی نباشه دیگه:///

تو کی هستی ک میخای بزنی بکشی خودتو تو فیک؟؟/


راستی کامنتمم ج بده خجالت

عاره نخوندمممم 🙄🙄🙄🙄
براهمین میگم نظرت چیه دیگ 💘💘💘
کاپل فقط یونکوک یا یونجین =کارد + پنیر
واقعااااا جینکوک هم هسسس😂😂😂😂
کدومم کامنتو ج بدمم هیونگگگ؟؟
هیچی دادی
از اونجاییی که دلم نمیادد بقیهه رو بکشممم موخامم اخرششش خودمو بکشممم تو فیککککک:///, هیونگ نیمه شب بیا میخوام یکم د رمورد فیکم باهات مشورت بوکونمم

واقعاااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا میخای فیک بنویسی؟؟؟

ارههه هیونگگ موخاممم بنویسمم ولییی نمییخوام.کاپلیی یا دختر پسری اینا باشههه موضعششششش متفاوتهههههه همیشه که نباید کاملی یا ختر پسری باشع تا جذاب باشعع,میخوام ی فیک متفاوت بنویسمم اما به کمکت نیازز دارمم هیونگگگگگگگگ

اوو پس چیطوری باشه؟؟


کمکت میکم اما راه سختی در پیش داری....

آفرین جیمین شییییی
فیک ک نباید همیشه چندش بازی باشه 😂😂😂😂😂😂
پس فیک تو اولین فیکی خواهد شد ک من میخونم
اونیی: وووییی مرسییییی سیماشیی ولیی بد بود به بزرگی خودت ببخششش من تاحالا ننوشتمم فییک دست به قلمم خوب نیی برا همین از هیونگگگ.کمک.موخام بگیرم
بعد این...
البته اینم کامل نخوندم فقط فهمیدم موضوع چیه 🙄🙄🙄
اونیی:😂😂😂😂😂😂
ن بابا براچی باید بد باشه 😂😂😂😂
هرچی باشه موخونم
اونی:ایگوو مرسیییی سعی مو موکونم
میگمممم بهت هیونگگ شبی موضوعشووو,من مرد روزایی سختمم,شایدد خوب بشه شایدمم نههه ,ولیییی دوس دارمم امتحانشششش کنمم
باشه...
میگم اونی ی سوال دارم چجوری سیم کارتو جا بزنم؟
خووو اخهه روشش شکل دارهه رو خود گوشی که چیتو سیم کارتو بندازی
بلی بلی امتحانش کن 😉😉😉😉
هیونگم کمکت میکنه
(ساری دنا جونی ک از کیسه خلیفه بخشیدم 😂😂😂😂)
هوپ:کنچانا کنچانا😂😂
ن اولن اینکه تبلته چن ساعته باهاش درگیرم
اونی:نمدانم اخه مدل تبلتام فرق موکونه بزن تو نت
کلی دبنالش گشتم
اونی:نمدانمم,بچه ها کسی میدونههه
هیونگگگگگ......
امممم
شاید دور تبلتهههه
ببین جایی دورش یه سوراخ کوچولو نداره
اونی:برا لیاا
جاشو پیدا کردم ک نمیدونم چجوری بذارمش تو
هوپ: جاش تو پشت تبلته یا  کناره اش؟؟؟
اگ دورشه با یه سوزن کوچیک یا گوشواره فرو کن توش باز میشه بعدا میتونی سیم بندازی توش
پشت سمت راست

خب هونطور که شکلش ست بذار تو جاش

مدلش چیه؟

چیم

همین الان یه فیک هوپمینو تموم کردم










چقدر خوشگل شدی امروز (شیطان)(ابرو بالا انداختن)

اونی:هییییونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
فقط بهم بگو ب چ سمتی بزارمش ضمنا سیم کارتش شیار دار نیس
باید مدلشو بگی تا بگیم لیا
ASUSZENPAD 10

اوکی واسا


اینطوری بذار فقط برعکس ینی اینور رو بنباشه اونور رو باشه


See the source image

یعنی اون قسمتی که صافه برو تو؟

نهههههههههههههه

پشت و روش کن همین قسمتی ک یکم کجه فقط اونور شکلش این زرده نباشه


ببین میره یا ن

جونممممممم؟؟؟ (شیطان) (نگاه منحرفانه بهت)
هیونگگگگگگگگگگگگگ

نگا خودتم کرم داری هی میخای صدام بزنی تا جون گفتنمو بشنویی

(بازم شیطان) (چشمک زدن بهت)

هیونگگگگ لازمههه ی چیزایی رو یاداورییی کنممم؟؟(ابرو بالا انداختنننن)
هیونگ اسم اون فیک نامگینی چیه؟؟؟؟؟؟؟
به منم بوگو....
اونی راستی نامجونو با جاستین شیپ کردن خبر نداری!
اونیی:نههههههه جاستیننننننننننننننننننن عررررررررررررر,ددیی خبر نداریی دوروز دیگه نامجونو با بنگ پی دی نیمم شیپ موکونن
هیونگگگگگگگگگ خو یاداورییییی نوکونمممم کوجایییی://///

ج ج کامنتم


مثلا چی؟؟ (بالا دادن ابرو)

پای یکی دیگه درمیونه؟؟

بیخیایلش اون بابا با من (خیس کردن لب ها😂😂) 

بنگ پی دی نیم خیلی رو فرم نیست ...تازه عینکیم هیست!
جان من با یکی دیگه شیپش کنین!
اونیی: دیگهههه😂😂😂😂 مشکل من نیسسسس کهه
هیووووووونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ هققققققققق هقققققققققققققققق :///////////

بمن چ

تقصیر ددیه ژن اونهههههههه

نهههههه واقعاااااا پاییی یکیییی دیگهههههه در میونهههههههههه؟؟؟دارمممممم براششششششش هیونگمو اذیت موکونههه😡😡😡😡

نهههه تو پیش یکی دیگ هستی

میدونم خودم


اما بیخی اون  بابا با من

بیااااا پیش خودم  (چشمک)

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
اونیی:چراا ایتووووو پیشیی؟؟
هیونگگگگ تو که میدونیی منننن به کسیی نظر ندارمممم این یککک,دوماااا هیونگگگ یادت رفتههع منووو بببزرگمممممممم کردییی://///

ب کسی نظر نداری اما تو ریل لایغت ک یکی بهت نظر داره بیب


اونو میگویم


اصنم خجالت نکشش اووپنننن اوپننننن اوپننننن تتترررررر

چراااا ساکتتتتتینننننننننننن؟؟؟
جا تو خجالت شیدن😂😂
ا هیونگگگگگگگگگگگگگگگ اهممم اهممممم چیی میگیییییی
اهم اهمو خوب اومدی (چشمک زدن )
😕😕😕😕😐😐😐😐😐😳😳😳
اونی:تو چرااا اینجورییییی جوابمو تو وبتم نمیدییی؟؟
هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ( قاطی کردن اب وگِلللل,اب وروغن,کف وخون, اکسیژ و نیتروژن و...)
هاهاهاهاهاهاهاهاهاااهاهااهاهاهاها
اقاااا تا چند مین دیگه کسی چیزی نگههه من میرمممممممممم😭😭😭😭

پس بیا بریم تو اتاق واست چیزای قشنگ بگم......

(اشاره به فن فیکه)

اهممممممم اهمممممممممممممممممممممممممممممم😳😳😳😳😳

اونی:چههه عجبببببببببب,حتمن باید بگم دارم میرم شوماا واکنش نشون بدین؟

😂😂😂😂😂😂😂😂😂
نهییی خواااستمم وسط صحبتاای اهمیی پارازیت ننداازم
اونی:نهه مامییی راحت باشش
😂😂😂😂😂😂😂
اونی;استیکر خالیی؟؟ 2روز حرف نمیزنم باهات از هیچچ راه ارتباطیی
چقدددد اینجاااا جاممممممم خوبهههههه,خوببب بچه ها بیاین ی چیی بگیننم بابا کسی برداشت بد نمیکنهه الاننن میدونیم برا فانشههه بیایین ی چی بگین
به نظرم تو ااتاق جات میتونه بهتر باشه :)))
نهههه هیونگگگ قربونننن دستتت اینجا همه هستنننننن خعلییممم خوبهههه

میای یا ببرمت؟؟؟

اگه ببرمت قول نمیدم اینده خوبی درانتظارت باشه ها خوددانی ^^

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😢😢😢😢😥😥😥😥😥😥😥😥میانههههههههههه اونییییییییییییییییییییییی
اونی:...........
اخییییییییی اووونییی👋👋👋👋👋
اونیی:چیی بای بایمم موکونیی باهام مامییی
وووویییییی چههه بر سر هیونگمممم اومدهه؟؟ هیونگگ از گلل نازکتر بهم نمیگفت این میخواد از زورش استفاده کنهههههه؟؟؟ دور شوو ایی روح پلیددد هیونگموو ولششش بوکونننننن

ولم کرده سر غقل اومده

واقعا دارم به این فک میکنم چطور لکیوتی مثل تو ر و ک کنارم بود ندیدم و به این فکر نکردم ک باهات کام اوت کنم؟؟ سو نتیجه میبگیریم الان کاملا هوشیار و سر غقلم :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

نهیییی باباا 
ایییی رووحییی کهه دنییی رو تسخیییر کردیییی
همووون جااا بمووون
کااارت درستههه اییی لاو یو داااریییییی👍👍👍👍👍
اونیی: مامیی توهمممم؟؟بابا یکی پیدا نمیشهه طرف من باشهه:///
😮😮😮😮😮😮😮😮😮هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
بلی؟؟؟ :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
😂😂😂😂😂😂😂

مامی بزن قدش

الاحق ک ننه خودمی لاو بهت

اونی من طرف توام
هیونگ: بیجا بیا پیش خودم
اونی:مرسیییی سییسماشییییییییییییییی چینجا کوموئووو
هیچی خاستم ببینم هستی یانه^^
قضیه این روح چیه؟؟؟

هستم


کامنتو بخونی خودت متوجه بشی فان تره ^^

اونی گناه داره هاااا 🙄🙄🙄
اونی:حرف حقو از سیما بشنویدددد
هیونگگگگگ نظرت راجع به خوندن فیک ویهوپ یا ویمین چیهههه؟؟ برو بوخونن یوی شونو الانن

ویمین خوندم یکیشون مرد

الان امگیزم رفت

ویوپ هم موجود نیس


سو.....







































































































فقط خودتی لابولی (چشمک)

دیگههه تحتت تربیت خووودم بووودی بیبیی😉😉

هیونگ:واووو مامی از ددی هم منحرف تری لنتی😂😂
امونی کدومشون تحت تربیتت بود؟؟احیانا هردوشون نبودن؟؟ 🤔🤔
سیماااایییی ولشوون کنن بزاار سرو ساموون بگیرننن😉😉
اونی: مامییی منم میرمم ددییی رو ی سروسامون حسابییی میدممم خود دانیدد😎😎
من طرفه.........................














































هیچ کس نیستم^^کککککککککککککک😂😂😂😂
اونی:باز خوبههه بی طرفی حداقل طرفم نیستیی
نهیییی اونییی روو دناااییی بزرگیدههه
اونیی:هیونگ منو بزرگم کردهه
اونییییی دیگههه روو ددی تاثیررر نداااره 
بچرخووونیش به صفر برمییگردهه خوب میشهه😂😂😂
اونیی:  اگه ددییی رو سروسامون ندادممممممممم,البته پری که هستنتت اون بهترهه مودونم چه کنممممم 
خووووووو منننن کهههه مُردمممممم هیونگگ دیگههههه,من حاضرمم برم دنبال فیک ویهوپ برات پیداش کنممممم
نه عزیزم شما یه ذراه کوتاتر (مثلا مسافت پیموده شده اینجا تا اتاقم) رو طی کنی کافیه برام :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
کسی سمت ددی نره اوضاع وخیمه
قرمممممززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز
اونی: ارهههههههه ولیی این مامیی من همیشهه طرفش بودم اینجوری جوابموو داددد
نه اونی اخه الان طرفه تورو بگیرم هینگ ناراحت می شه
طرفه هیونگو بگی رم تو ناراحت می شی پس بهترین گزینه بی طرف بودنه^^
اونی:الان برا فانشهه بابا کسی ناارحت نمیشهه
پس من طرفه هیونگم^^ککککککککککککککککککککک
دیدم سروسامون دادیم دیگه؟؟ندادیم؟؟؟؟؟ پس این ددی هر شب با کی می خوابه من صدا اهو نالشنو از اتاق بغلی می شنوم؟؟؟🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔

هوپ: اصن میدونی موضوع چیه؟؟ ^^

فک کنممم هیونگگ رفت فسک ویمین یا ویهوپ بوخونهههه😂😂😂
نههه خیررر لاوممم همینجام تا دنبالم  نیای ولت نمیکنممم
اوننننیییییییییییییییی جدی گفتم اوضاع قرمزهههههههههههههههههههههههههههه
ی حدی ک فرار کرررررررررررررررررررررد
اونیی:سیمااا پشتمو خالییی نکن دیگهه دلم به تو ی نفررر خوشهه که طرف منیی
😫😫😫😫😫😫😫😫😭😭😭😭😭😭😭😭😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😓😓😓😓😓😓😓من رفتم اینجا جایه من نیست......................
هوپ: چراا؟؟؟؟😂😂😂
نهییییی واااس خووووودت مییی گمممم اخههه بسههه دیگههه سینگلییییی
هیووونگتمممم کههه یهه پارچهه عاااقااا
دیگهههه بهتررر از ایییین
ببین چهه مامییییی ایم صلااااااحتووو موووخوااام وچههه
بووووگووو چششششششم
اونیی:مامیی من نوموخام سروسامون بگیرممم اوماههههه
اونیییییی من ک طرف توام😑
اما چرا جدی نمیگیری میگم اوضاع قرمزههههههههههههههه😭😭😭😭😭😭😭
ا نی:سیماشی الان ول کنم برمم انگارر حرف اونا رو قبولیدم من تا اخرر هستمم
نهههه هیونگگگ من مسافات طولانییی بیشترر میدوستمم برا همین میرمم فسکک پیدا موکونممم
خب منم میدوسم الان بذارمت رو کولم ببرمت تو اتاق چون همونطور که گفتم نیای میارمت :))))))))))))
اززز چههه لحااظ قرمزههههه سیماااااااشییییی
اونی برو تو دسشویی درم قفل کن

منم باید همینکارو کنم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

اونی:قفلشششش خرابعععع لامصبببببب,

هیونگ:نگا بهانه میاره دلش میخاد اصن

ورگنه قفلو ک دیروز درستش کردم من

اونی; ددیی خرابکار باز امرو خرابشش کردد

اونی به من توجه نکنی میرم طرف هیونگ میشماااااااااااااااااااااااااااااااا
میدانی ک نقش کش خوبیمممم زود گیر میفتیییییی 😭😭😭😭
هیونگ: جون جوو ن بیا پیش  خودم اصنن سیماا شههه😂😂
اوتی:سیماااااا نههعههههههههه چپلللللللل
هیییییووووونگگگگگگگگگگگگ نهههععععععععععععععع

چیمییییییی ارهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه (شیطان)یوهاهاهاهاههاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها

خب................


































از کجا شروع کنیم بیب؟؟

آه اومونی بالاخره یکی پرسیییییییییییییید 😭😭😭😭😭😭😭😭
مووووگوووعم دیگههه 
یهه اوماا از تووو چشااای وچشش عشقوو موووخووونه
#مامی-باصلاحیت
الاااان یکی باید منو نجات بده
منو ک ن
ددیووووووووووووووووو 😭😭😭😭😭

هوپ: چرا ددی؟؟؟ چیشده؟

اااانننننننننندهههههههههههههههههههههههههه شششیییییروووووووووووووو هیونکگگ,نوموخاممممممممممممممم

مگهه دل به خواهیع؟؟؟؟؟؟؟؟




چیم انتخاب کن

یا همین الان جلو همه کارو یه سره کنم؟؟؟

یا بذارم واسه شب کارو یه سره کنم؟؟

کدوم؟؟؟؟ فقط بین این دوتا باید بگی

دنیییییییییییییییی
پریییییییییییییییی
مو...چمونو ... گرفتتتتتت 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭رر

مچ چی؟؟؟؟

😶😶😶😶😶😶😶😶😐😐😐😐😐😐چرا هر چی کامنتارو می خونم سر در نمی یارم موضوع چیه اخه 😢😢😢😢😢
اونیی:فگقضیه اینهه هیونگ روح پلید رفته تو جلدشش بعد هییی به منن ......
پیشول هیونگ داره فیک هوپمین میخونه روح شیطانی تسخیرش کرده میخواد یه بلایی سر چیم بیارهههه
منم ک ععععععرررررررررر دارم میزنم
همین
اونی:ارههه همین که سیما میگه
اهان ............
ولی دیر فهمیدم چون باید برم
🙃🙃🙃🙃🙃🙃 هیونگ برو تو کارش به قوله ددی تا تنور داغه بچسبون😂😂
اونیی:: نههههههه چی چیووو بچسبونننننننننننن
پریی کلی ناراحت شد منم کلی عذر خواهییی کردم 😭😭😭
ددی هم فراررررررررررررررررررررررررررررررررر کرررررررررررررررررردددددد
فردا هم فک کنم پری بکشتش
اونی;پرییییی کوجا بودششش مگههه؟؟
هیونگ و اونی
میگم بیاین عملیات بالابلندی رو فردا انجام بدین
بیاین یه فکری برا ددی بوکونیممممم
قضیه جدیههههههههههه
نخیر هیونگگگگ تو اصلا حق نداره به اونی چیمیه من دست بزنی هاااااا فهمیدی وگرنه بد می شه براتتتتتتتتتتت میام از هزار جهت مختلف جرت می دممممم 
تو شیطانی بشی من روانی می شم هااااااااااااااااااااااااااااا😡😡😡😡😡😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😈😈😈😈😈😈😈
کسی به اونیه من دست بزنه دستشو می شکونم گفته باشمممممممممم😼😼😼😼😼😼😼😼😼
هیونگ وات؟ :/
گزییینههههههه 3 هیچکدامممممممم

گزینه سه وجود نداشت همین الان میریم رو ت

خ

ت

تامام

-______-

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
تو وب نسیبه دیگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
چی شده؟؟؟ددی چی شده؟؟ددیه من چی شده؟؟؟چیکارش کردین؟؟😠😠😠😠😠😠😨😨😨😨😨😨😰😰😰😰😰😰
پیشول من بوخودا کاری نکردم 😭😭😭😭😭😭😭😭
جاست کیدینگ بوووود
من ک نمیدانستممممم 😭😭😭

هوپ:عههههه چیشده؟؟؟

کدوم پستش؟؟؟

اونی قضیه یه چیز دیگس ...من فرار نکرده بودم رفته بودم شکمو صفا بدم ...
پریسا زود جوش میاره و همین منو بههههههههههه شددت ناراحت میکنه ...
خوشم نمیاد هی بگه من صاحبتم و .....
من خودم یه مدت اصلا دوست دارم با همه باشم اه ....
من همرو دوست دارم ....
چرا نمیتون یه روز خودم باشم ؟ این دور از انصافه ...
زندگیم که پره دروغه این جا هم نمیتونم راست بگم؟
اصلا میخوام ..
اونی:ایگوو ددییی پری هستیییی؟؟کارت دارمم
هیونگگگگگگ جوننن چیممممممممم نههههههههههههه

نووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ

همین الان باید بریم شروع کن

دنیییی حاالااا انقد زووود واارد عمل نشووو
عاااام به نظرم یکم زیادی هم لفتش  دادم :/
نسیبه من نمیدونستم ک انقد جدیه وگرنه حواسمو جمع میکردم
من ک هیچچچچیییییی
تو بدبخت شدیییییی 😨😨😨😨
من هستم اونی بقیه رو نمیدونم
اونی:پریییییییی هستیی یانه؟
اونی ب پری چیکار داری
فک میکنه من ناراحت شدم بعدا در صورتیک اینطور نیییست
از من ناراحت نبودددد آخهههههههههههه
سیما نمیخواد ازش عذر بخوای زیاد شلوغش میکنه....
اوضاع منم وخیم نیست .. من از قبل بهش گفته بودم اخلاقم اینه دوست دارم دوست دارم با همه بپرم مشکلیه؟
سلام
اونیی:سلاممم خوشمزهههه خوبیییییی؟؟؟خبر داریی از ماجراا یانهه؟؟ تو طرف منیی دگیه نههه؟
وای ن اینطوری نگو نسیبه
بعدا از من ناراحت میشه

سلااااااااام مبییییی
تبریییییک خرههههههههههههههههههههه
بالااااخره رااااحت شدیییییی
یه آخییییییییییششششششششششششششششششش طولاااانی
های مبینا خسته نباشی دخترمممم 😍😍😍😍🎈🎈🎈🎈🎈
واییییییییییییییی مامیییی خرهههههههههه آخیشششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

چه ماجرایی اونی؟

ممنون سیما جون
اونییی: اینن هیونگگگگ فیک هوپمین خورده گیر دادهه به منن... همه جز سیما طرف اونن

وااااااااای چیم واستا خوشمزه از راه برسه بعد با سوالا خفه اش کن 😂😂


دید چقدر مشتاقیی من نگفتمم

زودتررررررررررررررررررررررررررر


اونیی: هیونگگگ نکنننننن اینکارووو ,چی چیووو دیرمم شدهههههه,برووک با همون خانمتتت منوو چه کارر داریی
ممنون مانیا..
سیما باور کن ...الکی شلوغش کرده ...اون الان خیالش راحته ... که من برا خودشم!

هوپ: ددی الان به هیچی فکر نکن الان عصبی هستی بیخیالش مغزتو اروم کن نذار درد بکشه خب؟؟

خب من چیکار کنم اون فیک هوپمین خونده؟به من چهه؟گیر داده ک داده
اونیی: بیااااا فقط سسیییما طرفف منهههه,خو اخه من میگمم نگووو هیونگگگ ولیی قبول نمیکنههه,تازه شم همه طرف اوننن 
من دیگه نمیخوام باشم ....
آدمی نیستم احساسمو نگم....
من الان هم از خودم حالم بهم میخوره وهم از خودم متنفرم وهم دارم از درد و ناراحتی و وخشم به خودم میپیچم...
به مولا علی که دارم راست میگم ......اه
اونی: کیوتییییییی نکننن اینجوریییی باخودتتت, پریم دچار سوتفاهمم شدههه نکنن اینجوری با خودت
چه میدونم نسیبه فقط من فتنه بپا نکرده باشم....
آخه ماهم اینطوری هستیم تو دوستامون اما جدی نیستیم.ولی خب مثل اینک خیلی حساسه روت 😂😂
باها دعوا نکنیییا وگرنه من از عذاب وجدان میمیییییرم
نه سیما ...یهروز همه چی تموم میشه ...
شاید تو روز تولدم همه چیو بهش بگم
هیونگگگ نکنننننن اینکارووو ,چی چیووو دیرمم شدهههههه,برووک با همون خانمتتت منوو چه کارر داریی

خانم فنچ نیس بهش عادت ندارم

الانم اصن مهم نیست رفتم نها کپه مرگمو بذارم

چیمممممممممممم تو خیلییییی نامردیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی


(با هق هق های ریز میگویید)  مثل  اسب خواب دارم میخام بغلت کنم بخابم اما تو ببین چیکار میکنییی (دو قطره درشت از گونه هایش روانه میشود)


از زمان بچگیت تا حالا هر وقت میخواستی بخابی کنارت بودم حالا یه بار من خاستم اما تو.... :((

اصن ولش کن (اشک هایش را پس میزند لب های ^ شده اش را با ناراحتی بیرون می اندازد بالشت را میگیرد تنها به سمت اتاق خود رفته و در را قفل میکند)

اونییی:خوووو هیونگگگ قهرررر نکننننننننننن خوبببب اونن شکلکایی شیطانیی چیهه میفرستییی میترسمممممممم وگرنههه تو که هیونگمیییی,هیونگگگ میدونییی طاقت گریه ندارمم گریه میکنییی؟؟برمم خودمو بکشمم راحت شییی از  دستمم؟
آیم سو ساری بات ایز فیک لاو
خب چرا باید تموم شههه مگ باهم دوست نیستین؟؟؟
مشکل اینک یکم ی مقداری زیادی حساسه وگرنه واقعا دختر خوبیه
بخاطر این دلیل مزخرف چرا باید همه چی تموم شه
من نمیتونم دلم رو که گول بزنم؟

اونی:نه نمیشهع ددیی
هیییونگگگگگگگگگگگگگگ قهررررررر نکننننن دیگهههههههه://///, هیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

الان وقتش نیس ن حال بچه ها خوبه و نه.....

فعلا

نسیبه الان ناراحتی احساسی رفتار میکنی
همیشه ناراحت بودم سیما ..
اونیی:کیوتییییی :////,نمیدونم بهتره با پریم صحبت کنمم
هههیییونگگگگگگ خووو منظورتتت هیونگ و دونسنگیییییی بیااااااا ققثقهرررررررز نکننننننننن
آه کیووووت این جورییی نباااش
دلل پریسس میشکنههه
ولیییی مجبوورم نیستین انقده هم دیگه رو تو تنگنا بزاارین
هررر دوو تون حق دارین بقیهه رو هم دوست داشته باااشین

اونیی: درستهه اخه اینو همه میدونیمم که پری رو خیلیی دوس درای و مام مثل دوستاتیمم فقط ولیی خو پریی فرق میکنه این برای همه اثبات شدس
نمیخواد اونی.....خودم باهاش یرزو حرف های دلمو میگم ...
فردا قراره خانوادگی بریم بیرون ..
ولی تو روز تولدم......
اونی:کیوتیی بازم دست نگهدار, اخه روز تولدتتتت؟؟
اگ واقعا اینطوریه یعنی همیشه ناراحت بودی فقط باهاش یبار جدی صحبت کن نه اینک همه چیو تموم کنیی.
من درکت میکنم عزیزمممم
اما ب فکر پری هم باش اگ اینطوری بهش بگیی خیلی ناراحت میشه
اونی:برا کیوتی
من اونو تنگنا قرار ندادم وگذاشتم که راحت باشه ...اصلا به من چه باکی میگرده ...
ولی اون.............
اونی:نمیدکنم کاش پریم الان بود
راست میگی نسیبه منم ک اولش اومد فکر نمیکردم اینطوری جدی باشه واقعا آدمو موذب میکنه
من حتی بابا مامانمم بهم نمیگن باکی بگرد باکی نگرد
ما تو مدرسمون همه همو ماچ میکردیم ولی اینطوری نبودیم.حالا ک خودت انقد ناراحتی باشهه اما به اینم توجه کن ک مدت زیادی باهم دوستین و دلشو نشکن
ممنونم بچه ها بخاطر نصیحتاتون ^^
یه دور فیک لاوو معنیش رو بخونین حال و روز منو میفهمین ..^^
ددییی وبت
نهییییی من خیلیییی رفتااارم باااید باا دوستمم حسااب شده باااشه
حتیییی نمیییتونم مثل ادم بغلشش کنمم چهه برسهه بهه ماچ و ایناا
اخهه خیلیییی حساااسه روو این که بقیه فک کنن ماااهم لزیم
بییی شعووورا میییدونن من یکیی روو دوست دااشته بااشم خیلییی بغلشش میکنم و میبوسمش
از وقتییی یکییی از بچه هاا گفتهه ایناا هم اره 
دیگهه ازمم تاا حدییی فاصلهه میی گیره
مانی جون ما باهم شوخیی میکنیم 😂😂😂
اصلا واقعی نیست.همین دوستم فاطمه اومد ماچم کنه گازش گرفتم بنده خدا گریه کرد
بچه ها قضیه چیه؟من کاملاااااااااا گیجم
اونی:ی سسری حرف و سو تفاهم بین ددی و پری پیش اومده
موودووونم خودم
ولییی به خاطر این چیزاا نزدیک بود دوووستیمون به هم بخوره
منن کلاا واسم مهم نیست بقیه ازیین چیزااا بگن
نسیبه خودت از همه کس مهمتری
کاری بکنن ک اول خودت حس خوبی داشته باشی
الان ک فکر میکنم میبینم ما اشتباه نکردیم و اینطور رفتارش تورو تحت فشار میزاره قبل اینک بیای هم به بچه ها گفتم ک پری از دست نسیبه خیلی عصبانی شد
الانم نفس عمیق بکش و بهش فکر نکن
اگ فکر میکنی حرف زدن باها حتی با شکستن دلش برات خوبه اینکارو بکن
ممنونم سینا دارم کنار میام .....
ببخشید سیما 
از اعصاب گو/هیم نوشتم سینا...^^
اونی:: واییی نگوووو دددی من خواستم ادرس جیمیلمو به ی نفر بدم به جا سینا نوشتمم سیما طرف میگه درسته منم اصراار که اره بعد فهمیدم به جا ن سینا م نوشتم شدی سیما😂😂
نمیدونم چی بگم  ب اندازه 375تا کامنت حرف زدین از هیچی خبر ندارم ولی امیدوارم حل بشه نسیبه
اونی:ایگووو فدایتت خوشمزهه
کیووت ولییی مواااظب بااش دلشووو نشکنییی گلمم

حالم بهتر شد ...
باشه مانیا^^
ممنونم خوشمزه یمن ^^
اونیی:خوشحاللیییییممممم ددییییی
فداااااااییی ❤❤❤
خواهش میشه نسیبه جون
همیشه بیا پیش این اونیا خالی شوووو کار خوبی کردی اومدی اینجی
اونی:اینجی به لهجه مشهدی میشه اینجگا
بچه ها بچه ها یه چی بگم مسخرم کنین
امروز دقیق 3ساعتو10دیقه حموم بودم
اونی:واوووووووک اوریننننننننننننننن,من ابجییی بزرگمم میره حموم اونم 2ونیم تا3 ساعتت تو حمومهه
نوکوشیمورو
اونی:نِ مو هواتو داروم
# خوشمزه_دریایی
من غذااا دریایییی دوسسس
آره راست میگ مبینا همیشه بیاا صحبت کن خالی شی
ممنون سیما جججججون
سیما شیس
خوشمزه دریایی ک خوبه دوستام بهم میگن اردککک
اونیی:اردک تک تک تک تک اردک تک اردک,اردکی تنها به روی ابه پراشو بسته میخواد بخوابه اون بالا بالا لک لکی پیداس مثل این اردک لک لکم تنهاس کاشکی این اردک دوس شه با ارد.. بقیعش حس نوشتن نیسس
مبییی دقیقااا داااااشتییی چییی کار مییکردیی😂😂
اونی:احتمالاا خواب بودهههه😂😂
خواهش عزیزمممم
ب هر حال من دوست دارم ک حال بقیه رو خوب کنم بهم آرامش میده
بعد همه تجربه هایی ک بدست آوردم حرف زدن بهترین راه حل برای خالی کردن دلته
و هرکاری میخوای انجام بده ک حس خوبی داشته باشی
ا.نیی:منم سیما شییییی
اومونی مبی رفته بوده دور دور خونه نبوده 😂😂
😂😂😂😂
داشتم.............
نمیکم آبروم میره
خوو الانن بچه ها حدستون چیههههههههه؟؟
یهه عدد کیووت توو خود برییز
ایگووو اوماههههههههه,هیونگم قهرید باهامم://
اریییی دیگهه بچمم کلییی ابراااز علاااقه کرد😞😞😞

:///// خو اخههه هیونگمههه
داشت به سیر تکامل بشر از باستان تا امروز فکر میکرده ده دقیقه آخر خودشو شسته ...
تهشم به تحلیل ام ویا فکر کرده ..
بچه ها من میرم بای^^
مممنونم از تک تکتون که بهم آرامش دادین مرسیییی یه دننننییییییییااااااا
افداتمممم دددییییییی جونممم, خوشحالمم بهترررر شدییی
زنگ خونه مردمو میزدی فرار میکردی؟؟ 😂😂😂






راستی نسیبه میتونی بهم سینا هم بگی 😂😂😂
دوستام منو سینا سیم سیمبا و ... صدا میکنن خودت یکدوم انتخاب کن یا اگگ دوست داری بساز 😂😂😂
من بچه بودممم خوراگم بکد ی بار اینکارو کردم ساعت11 شب ی دونه زدم همش یارو گفت بله؟دختر خالمم برداشت گفت این دختر خاله من بود ببخشیدد  کرمش گرفته بود:///
سیکوک دوست دارم هم سیما وهم کوک
واوو اورینن ددییی خلاققق
اوه منم خوشم آمد 👍👍👍👍😂😂😂😂
میییی توووو
تو حموم چ جوری ..
لخت برم زنگ خونه مردومو بزنم؟سیما شی بیداریی؟
ددی فدات حدس میزدم اینو بگی
😂😂😂😂😂 سیماسسس دیگززز همه مدل فکر موکونههه
بااایییییی کیوووتکم
امیدوارم زووودی خووب شی😊

کیوووتکمم..؟؟خوشمان امددددد
رو کلت با کف تاج درست کردی بهدشم حباب فوت میکردی؟؟
یا با کف لباس برا خودت طراحی کردی؟؟
اممممم بزار بازم فک کنم😂😂😂
وایییییییییی سیمااااا مممن همههه اینکارو  تا چند وقت پیش که عجله نداشتممم انجام میدادمم😂😂😂
هعییی.............................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
چراااا هییییی.؟راستییی من منتظرتم هااا
خوابیدی تو حموم؟؟؟ من یبار خوابیدم 😂😂😂
اورینننننننننننننننن
اون ک کاره همیشم سیماا ولش کنین کار خاصیم نبود میرقصیدم آهنگ میخوندم در حالی ک حواسم نبود دایی اینام مهمون دارن
😂😂😂😂😂😂 نهههههههههههههههههههههه
تو حموم خابیدم تاحالا خخیلییی زیادم خوابیدم

چرا منتظرمیی؟کنسلید
نهههههههههههههههههههههه😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اونی واقعا؟؟؟
کلاه اسمورف هم میساختی واسه خودت؟؟
چه مهد کودکی راه انداخته بودیا 😂😂😂😂😂😂😂😂😂

تازههه بچهههه بودیمم با خواهرم باهم میرفتیم حمومم 😂😂😂 بعد سر چاهه ی چیزی میزاشتیم شیر ابو باز میکردیم حموم یکمی اب میومد بالا شنل میکردیمم توشششش😂💙
لنتییییی😂😂😂😂😂😂
مبییی ذهنموووو به جاااهااای اشتبااهییی کشیییدیییی😂

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 
درووووووووووووووووووووووغ میگییییییییییییییییییی
شتتتتتتتتتت
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
کی دورغ میگه؟؟
شوخیدم اونی هاهااااااااااااااااااااااااااااا
خوششششممممزهههههعههههععععع
اومونی منحرف بودیااااااا 😂😂😂
اون کارو منم میکردم وقتی 7 سالم بود
لیف میزاشتم ک آب خارج نشهههه بعدش ساعت ها باله میرقصیدم تو آب 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
ارهههههه ما قشنگگگ دراز میکشیدیمم کف  مثل این شنا گرا دستوپامونو حرکت میدادیم ولی 7سال بیشتر بود سنامونننن 
دیگه قطعی شد ولی من ازت خجالت میکشمااا پس اصن بهت نمیزنگممممم
اوکییییییییی 
مبینا دروغ میگگ 😂😂😂😂
چه حس ششم قوی ای😂😂😂
اگر اینکارو کرده بود ک صد متر زیر زمین بود ن اینجا 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
نه نیست سیما کسه دیگه ای
😂😂😂 خوشمزه اماروووو دارهه
چرا شادییییی نیستتتتتتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شادی باید اینجا میبووووودددد از دستاوردهای علمیش میگفت ...
شادییی کوجایییییییییی
مامی ؟چرا یه دفعه ای ناپدید میشی خرهههههههههه؟
اونی
جا کمههه؟؟؟ 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
چععع عجببب از بعداز ظهررهه که تو فکر یاس و نورامم فقط اون دوتا حواسشون هست که جا کمههه و میگن پست بزار,پست خدافظیم جا داره برین اونجا
دااشتم باا عشق زندگیم میحرفیدممم خخخخخخ
خوب کاریی میکردییی
ایششششش ``میدونم لو نمیدی``(با لحن مبینایی خوانده شود)
😂😂😂😂😂
دیگهه از مرحله جا کمهه گذشتهه
داره میترکهههه😂😂😂
ارییینه که بحث جالب بود ترجیح دادن بمونن نرن ی پست تا بحث قطع بشه
euroboon anio
kasi hast?
سلاممم نوراییی من هستمم ولییی بایدو برمم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
💜I LOVE BTS
Designed By Erfan Powered by Bayan